غزل شمارهٔ ۱۱۰
خوش است اگر ز تو ما را دل غمینی هست
که عاقبت پی هر زهر انگبینی هست
ز زلف و روی تو تا عشقم آگهی درداد
خبر نیام که در آفاق کفر و دینی است
حدیث نافهٔ چین میکنند مردم شهر
مگر که جز شکن طرهٔ تو چینی هست
به دیده تا نکشم خاک آستان تو را
مرا به خون دل آلوده آستینی هست
آیا برید صبا چون رسی بدان وادی
بگو به صاحب خرمن که خوشهچینی هست
نیاز میکشدم در گذرکه صنمی
که زیر هر قدمش جان نازنینی هست
نشستهام به سر راه ناوکاندازی
بدین امید که پیکان دلنشینی هست
کمین گشاده به صید دلم کمانداری
کزو کشیده کمانی به هر کمینی هست
فروغی از کف من برده آفتابی دل
که در مجاورتش جعد عنبرینی هست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوش است اگر ز تو ما را دل غمینی هست
که عاقبت پی هر زهر انگبینی هست
هوش مصنوعی: اگر از تو دل ما غمگین است، خوب است، چرا که پایان هر تلخی، شیرینیای وجود دارد.
ز زلف و روی تو تا عشقم آگهی درداد
خبر نیام که در آفاق کفر و دینی است
هوش مصنوعی: از موی و چهرهات تا زمانی که عشق من آگاه شود، خبری از من نیست که در جهان، کفر و دین وجود دارد.
حدیث نافهٔ چین میکنند مردم شهر
مگر که جز شکن طرهٔ تو چینی هست
هوش مصنوعی: مردم شهر دربارهٔ خوشبویی و زیبایی ناشی از نافهٔ چین صحبت میکنند، اما آیا چیزی به جز زیبایی و پیچیدگی موهای تو وجود دارد که شایستهٔ صحبت باشد؟
به دیده تا نکشم خاک آستان تو را
مرا به خون دل آلوده آستینی هست
هوش مصنوعی: تا زمانی که نتوانم خاک پای تو را ببینم، دل من پر از غم و اندوه است و تنها آستینی از خون دل دارم.
آیا برید صبا چون رسی بدان وادی
بگو به صاحب خرمن که خوشهچینی هست
هوش مصنوعی: وقتی به آن منطقه رسیدی، به باد صبا بگو که به مالک خرمن خبر دهد که وقت برداشت خوشهها فرا رسیده است.
نیاز میکشدم در گذرکه صنمی
که زیر هر قدمش جان نازنینی هست
هوش مصنوعی: در مسیر خود به دنبال کسی هستم که زیر هر قدمش، جان لطیفی نهفته است.
نشستهام به سر راه ناوکاندازی
بدین امید که پیکان دلنشینی هست
هوش مصنوعی: من در مسیر کسی نشستهام که تیرها میاندازد، به این امید که تیری دلنشین به سمت من خواهد آمد.
کمین گشاده به صید دلم کمانداری
کزو کشیده کمانی به هر کمینی هست
هوش مصنوعی: دل من از عشق تو در کمین است و تو مانند کمانداری هستی که همیشه آماده برای شکار دلها. هر جا که دست به دامن کمانت بزنی، در انتظار صید دلها هستی.
فروغی از کف من برده آفتابی دل
که در مجاورتش جعد عنبرینی هست
هوش مصنوعی: دل من تحت تاثیر نوری است که از یک آفتاب درخشان به وجود آمده و این نور در کنار زیبایی خاصی که دارد، دلنشینتر شده است.