گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۶

ای خوشا وقتی که بگشایم نظر در روی دوست
سر نهم در خط جانان جان دهم بر بوی دوست
من نشاطی را نمی‌جویم به جز اندوه عشق
من بهشتی را نمی‌خواهم به غیر از کوی دوست
کوثر من لعل ساقی جنت من روی یار
لذت من صوت مطرب رغبت من سوی دوست
شاخ گل در بند خواری از قد موزون یار
ماه نو در عین خجلت از خم ابروی دوست
گر بنازد بر سر شاهان عالم دور نیست
کز شکار شرزه شیران می‌رسد آهوی دوست
گر ندیدی سحر و معجز دیدهٔ دل باز کن
تا ببینی معجزات نرگس جادوی دوست
کس نکردی بار دیگر آرزوی زندگی
گر نبودی در قیامت قامت دل‌جوی دوست
بر شهیدان محبت آفرین بادا که بود
کار ایشان آفرین بر قوت بازوی دوست
زان نمی‌آرد فروغی بوسه‌اش را در خیال
کز خیال من مبادا رنجه گردد خوی دوست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای خوشا وقتی که بگشایم نظر در روی دوست
سر نهم در خط جانان جان دهم بر بوی دوست
هوش مصنوعی: چه خوب است وقتی که به چهره محبوب نگاه می‌کنم، دل را در قلمرو او می‌گذارم و جانم را به عطر عشق او تقدیم می‌کنم.
من نشاطی را نمی‌جویم به جز اندوه عشق
من بهشتی را نمی‌خواهم به غیر از کوی دوست
هوش مصنوعی: من به جز غم عشق چیزی را نمی‌خواهم و به غیر از محله دوست، بهشتی را نمی‌طلبم.
کوثر من لعل ساقی جنت من روی یار
لذت من صوت مطرب رغبت من سوی دوست
هوش مصنوعی: بهشت و نهر کوثر من با زیبایی‌های ساقی‌اش، لذت من از دیدن روی محبوب است و صدای مطرب مرا به سوی دوست می‌کشاند.
شاخ گل در بند خواری از قد موزون یار
ماه نو در عین خجلت از خم ابروی دوست
هوش مصنوعی: شاخ گل به خاطر نازکی و ظرافتش به اندازه ای شرمنده است که به قد موزون و زیبا محبوبش نگاه می‌کند؛ این در حالی است که ماه نو هم در مقابل خم ابروی معشوق احساس شرمندگی می‌کند.
گر بنازد بر سر شاهان عالم دور نیست
کز شکار شرزه شیران می‌رسد آهوی دوست
هوش مصنوعی: اگر کسی بر بزرگان و شاهان دنیا فخر کند، بعید نیست که از شکار شیران قوی، دوستی همچون آهو به دست آورد.
گر ندیدی سحر و معجز دیدهٔ دل باز کن
تا ببینی معجزات نرگس جادوی دوست
هوش مصنوعی: اگر تا به حال زیبایی‌های سحرانگیز و معجزات را ندیده‌ای، چشمان قلبت را باز کن تا معجزات نرگس و جادوی دوست را ببینی.
کس نکردی بار دیگر آرزوی زندگی
گر نبودی در قیامت قامت دل‌جوی دوست
هوش مصنوعی: اگر در قیامت تو را نمی‌دیدم و حضور نداشتی، دیگر آرزوی زندگی را نمی‌کردم.
بر شهیدان محبت آفرین بادا که بود
کار ایشان آفرین بر قوت بازوی دوست
هوش مصنوعی: به مدح و ستایش شهدایی که عشق و محبت را ایجاد کردند درود می‌فرستیم، چرا که تلاش و ایستادگی آن‌ها، قوت و قدرت دوستی را به نمایش گذاشت.
زان نمی‌آرد فروغی بوسه‌اش را در خیال
کز خیال من مبادا رنجه گردد خوی دوست
هوش مصنوعی: او با بوسه‌اش در خیال انگیزشی ندارد، زیرا از خیالم نگران است که مبادا دوستش ناراحت شود.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۰۶ به خوانش امیر محمدی
غزل شمارهٔ ۱۰۶ به خوانش سعید لسان
غزل شمارهٔ ۱۰۶ به خوانش حمید جوزدانی

حاشیه ها

1393/07/26 21:09
ناشناس

با سلام
به نطر می رسد مصرع دوم بیت ششم وزن مناسبی ندارد و یا باید "تا ببینی" باشد یا "تا که بینی" باشد
با تشکر