گنجور

شمارهٔ ۸۶

عید است روز جمعه و یاران در انتظار
یا رب امام را به مصلّی کن آشکار
شاید که یک نماز که با او ادا کنیم
گردیم مستحق که کنی مغفرت نثار
خوش دولتی است خرّم و خوش خسرو کریم
یا رب ز چشم زخم زمانش نگاه‏دار
زانجا که پرده‏پوشی عفو کریم تست
بر قلب ما بپوش که نقدیست کم عیار
ترسم که روز حشر عنان در عنان رود
طاعات دشمنان و گناهان دوستدار
جز نقد جان به دست ندارم، امام کو؟
کان نیز بر غبار ره او کنم نثار
ای آبروی دور زمان بی تو سوخت فیض
پا در رکاب آر که از دست رفت کار

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عید است روز جمعه و یاران در انتظار
یا رب امام را به مصلّی کن آشکار
هوش مصنوعی: روز جمعه، عید است و دوستان در حال انتظار هستند. خدایا، امام را در مصلّی نشان بده.
شاید که یک نماز که با او ادا کنیم
گردیم مستحق که کنی مغفرت نثار
هوش مصنوعی: شاید با یک نماز که به درستی انجام دهیم، شایسته شویم که محبت و بخشش تو شامل حال ما گردد.
خوش دولتی است خرّم و خوش خسرو کریم
یا رب ز چشم زخم زمانش نگاه‏دار
هوش مصنوعی: این بیت به ستایش از یک شخصیت مهم با صفات خوب و دلپذیر اشاره دارد. شاعر از خداوند درخواست می‌کند که این فرد را از آسیب‌ها و آسیب‌های زمانه حفظ کند. در واقع، بیانگر محبت و آرزوی سلامتی برای کسی است که ویژگی‌های نیکو دارد.
زانجا که پرده‏پوشی عفو کریم تست
بر قلب ما بپوش که نقدیست کم عیار
هوش مصنوعی: از جایی که پوشش عفو و بخشش تو بسیار بزرگ و کریمانه است، بر دل ما بیفکن تا اینکه چیزی که درون ماست، قابل ارزش کم‌تری به نظر برسد.
ترسم که روز حشر عنان در عنان رود
طاعات دشمنان و گناهان دوستدار
هوش مصنوعی: نگرانم که در روز رستاخیز، اعمال نیک دشمنان و گناهان دوستان به یکدیگر آمیخته شود.
جز نقد جان به دست ندارم، امام کو؟
کان نیز بر غبار ره او کنم نثار
هوش مصنوعی: جز جان خود چیزی در دست ندارم، ای امام، کجا هستی؟ زیرا من نیز برای راه تو، جانم را فدای غبار مسیر تو می‌کنم.
ای آبروی دور زمان بی تو سوخت فیض
پا در رکاب آر که از دست رفت کار
هوش مصنوعی: ای آبروی زمان، بدون تو همه چیز سوخته است. فیض، در کنار تو بودن را قدر بدان، چرا که کار از دست رفته است.