گنجور

شمارهٔ ۸

دل می‏رود ز دستم صاحب زمان خدا را
بیرون خرام از غیب، طاقت نماند ما را
ای کشتی ولایت، از غرق ده نجاتم
باشد که باز بینم، دیدار آشنا را
ای صاحب هدایت، شکرانه ولایت
از خوان وصل بنواز، مهجور بینوا را
مست شراب شوقت، این نغمه می‏سراید:
هات الصبوح حیوا، یا ایها السکارا
ده روزه مهر گردون، افسانه است و افسون
یک لحظه خدمت تو، بهتر ز ملک دارا
آنکو شناخت قدرت، هرگز نگشت محتاج
این کیمیای مهرت، سلطان کند گدا را
آئینه سکندر، کی چون دل تو باشد
با آفتاب تابان، نسبت کجا سها را
در کوی حضرت تو، فیض ار گذر ندارد
در بارگاه شاهان، ره نیست هر گدا را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل می‏رود ز دستم صاحب زمان خدا را
بیرون خرام از غیب، طاقت نماند ما را
هوش مصنوعی: دل از دستم بیرون می‌رود و نمی‌توانم تحمل کنم، ای صاحب زمان، با لطف خود از غیب ظاهر شو.
ای کشتی ولایت، از غرق ده نجاتم
باشد که باز بینم، دیدار آشنا را
هوش مصنوعی: ای کشتی هدایت، تو تنها نجات‌دهنده من از غرق شدن هستی، که امید دارم دوباره دیدار آشنایانم را ببینم.
ای صاحب هدایت، شکرانه ولایت
از خوان وصل بنواز، مهجور بینوا را
هوش مصنوعی: ای کسی که راهنمایی و هدایت را بر عهده داری، پیام شکرگزاری برای رهبری خود را از سفره ارتباط و پیوستگی به ما برسان، به کسی که دور از محبت و در عذابی است.
مست شراب شوقت، این نغمه می‏سراید:
هات الصبوح حیوا، یا ایها السکارا
هوش مصنوعی: مست از عشق تو، این آهنگ را می‌خواند: بیدار شوید ای drankها، صبح را به شما تبریک می‌گویم.
ده روزه مهر گردون، افسانه است و افسون
یک لحظه خدمت تو، بهتر ز ملک دارا
هوش مصنوعی: زندگی و دوران حیات، مانند یک داستان کوتاه و خیال‌انگیز است که به سرعت می‌گذرد. در مقابل، لحظه‌ای که من در خدمت تو هستم و در کنار تو قرار دارم، ارزشش از تمامی المملكة و ثروت‌های بزرگ بالاتر است.
آنکو شناخت قدرت، هرگز نگشت محتاج
این کیمیای مهرت، سلطان کند گدا را
هوش مصنوعی: کسی که به توانایی خود آشنا باشد، هرگز به این عشق و محبت تو نیازمند نخواهد شد؛ زیرا محبت تو می‌تواند حتی یک فقیر را به مقام سلطنت برساند.
آئینه سکندر، کی چون دل تو باشد
با آفتاب تابان، نسبت کجا سها را
هوش مصنوعی: آینه‌ای که سکندر داشت، هرگز نمی‌تواند با دل پر نور تو مقایسه شود. نسبت این دل نورانی با آفتاب روشن و درخشان چه جایگاهی دارد؟
در کوی حضرت تو، فیض ار گذر ندارد
در بارگاه شاهان، ره نیست هر گدا را
هوش مصنوعی: در محل حضور تو، اگر کسی نتواند بهره‌ای ببرد، در دربار شاهان نیز برای هیچ فقیر و نیازمندی راهی نیست.