شمارهٔ ۶۰
بخت از قدوم دوست نشانم نمیدهد
دولت خبر ز راز نهانم نمیدهد
جان میدهم برای لقایش به صدق دل
اینم نمیستاند و آنم نمیدهد
مردم ز اشتیاق در این پرده راه نیست
یا هست پردهدار نشانم نمیدهد
دانم به صبر دست دهد کام دل ولی
بدعهدی زمانه امانم نمیدهد
چندان که بر کنار چو پرگار میروم
دوران چو نقطه ره به میانم نمیدهد
گفتم روم به خواب و ببینم جمال دوست
از آه و ناله فیض امانم نمیدهد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.