گنجور

شمارهٔ ۴۳

دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانم یا جان ز تن برآید
بنمای رو که جان‏ها گردد فدای رویت
بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید
هر قوم راست راهی، شاهی و قبله‏گاهی
مائیم و درگه تو تا جان ز تن برآید
از کوی خویش بفرست سوی امیدواران
بوئی چو بوی رحمان کان از یمن برآید
از حسرت وصالت جان دادم و ندیدم
یارب از این سعادت کی کام من برآید
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآید
یارا به حق مهدی گوئید ذکر خیرش
هر جا که فیض نامش در انجمن برآید

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانم یا جان ز تن برآید
هوش مصنوعی: هرگز از خواسته‌ام دست نخواهم کشید تا زمانی که به آرزوی خود برسم، یا اینکه جانم به تنم برسد یا جانم از تنم جدا شود.
بنمای رو که جان‏ها گردد فدای رویت
بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید
هوش مصنوعی: برای دیدن چهره‌ات، جان‌ها حاضرند فدای تو شوند. لب‌هایت را بگشا و فریاد زن و مرد را به گوش آسمان برسان.
هر قوم راست راهی، شاهی و قبله‏گاهی
مائیم و درگه تو تا جان ز تن برآید
هوش مصنوعی: هر گروهی برای خود جهت و رهبری دارد، اما ما مرکز و مرجع همه هستیم و هنگامی که جان از بدن جدا شود، به درگاه تو خواهیم آمد.
از کوی خویش بفرست سوی امیدواران
بوئی چو بوی رحمان کان از یمن برآید
هوش مصنوعی: از کوی خویش برای امیدواران عطری بفرست که مانند عطر رحمت خداوند است و از سمت یمن به مشام می‌رسد.
از حسرت وصالت جان دادم و ندیدم
یارب از این سعادت کی کام من برآید
هوش مصنوعی: من به خاطر آرزو و حسرت دیدار تو جانم را فدا کرده‌ام و دریغ که هرگز موفق به دیدنت نشدم. کاش می‌دانستم این خوشبختی و سعادت چه زمانی نصیبم می‌شود.
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآید
هوش مصنوعی: بعد از مرگم، قبرم را باز کن و ببین که چگونه بخار و دود از درونم بالا می‌آید.
یارا به حق مهدی گوئید ذکر خیرش
هر جا که فیض نامش در انجمن برآید
هوش مصنوعی: دوستان، به حق مهدی، هر جا نام خوب او بر سر زبان‌ها بیفتد، ذکر خیرش را بگویید.