گنجور

شمارهٔ ۴۰

تو را امام زمان گر در اختفاست صلاح
صلاح ما همه آنست کان تو راست صلاح
نمود غیبت تو سرّ جاعل الظلمات
ظهور کن، بنما سرّ فالق الاصباح
فروغ طلعت تو دیده را کند روشن
حدیث لعل لبت روح را چشاند راح
حضور تو ندهد دست تا نخواهد حق
هزار سال اگر صد چو من کنند الحاح
ز دیده‏ام شده یک چشمه در کنار روان
که آشنا نتواند میان آن ملاح
مرا اگرچه وصال شما میسر نیست
به ذکر و فکر شما هست لیک امید فلاح
به جز حدیث شما بر زبان فیض مباد
همیشه تا که بود گردش مسا و صباح

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو را امام زمان گر در اختفاست صلاح
صلاح ما همه آنست کان تو راست صلاح
هوش مصنوعی: اگر امام زمان در حال غیبت است، پس آنچه که برای ما خوب و پسندیده است، در واقع همان چیزی است که به تو مربوط می‌شود و در صلاح تو نهفته است.
نمود غیبت تو سرّ جاعل الظلمات
ظهور کن، بنما سرّ فالق الاصباح
هوش مصنوعی: به خاطر غیبت تو، راز و اسراری پنهان شده است، پس ظهور کن و این راز روشنایی‌ها را به نمایش بگذار.
فروغ طلعت تو دیده را کند روشن
حدیث لعل لبت روح را چشاند راح
هوش مصنوعی: چهره‌ی درخشان تو، چشمان را روشن می‌کند و سخنان شیرین لب‌هایت مانند شرابی روح را سیراب می‌کند.
حضور تو ندهد دست تا نخواهد حق
هزار سال اگر صد چو من کنند الحاح
هوش مصنوعی: حضور تو به کسی دسترسی نمی‌دهد مگر اینکه خودش بخواهد. حتی اگر هزار سال هم بگذرد و صد نفر مثل من تقاضا کنند، نتیجه‌ای نخواهد داشت.
ز دیده‏ام شده یک چشمه در کنار روان
که آشنا نتواند میان آن ملاح
هوش مصنوعی: از چشمانم چشمه‌ای جاری شده که هیچ آشنا و بیگانه‌ای نمی‌تواند در آن شنا کند.
مرا اگرچه وصال شما میسر نیست
به ذکر و فکر شما هست لیک امید فلاح
هوش مصنوعی: هر چند که دسترسی به دیدار شما برایم ممکن نیست، اما یاد و فکر شما همیشه با من است و هنوز امید دارم که به نیکی و خوشی برسم.
به جز حدیث شما بر زبان فیض مباد
همیشه تا که بود گردش مسا و صباح
هوش مصنوعی: جز سخن شما، سخنی در زبان من نباشد، تا زمانی که روز و شب به گردش خود ادامه می‌دهند.