گنجور

شمارهٔ ۱۶

تو حق‏شناس نئی ای عدو خطا اینجاست
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سری به دنیی و عقبی فرو نمی‏آمد
چرا که دوستی اهل بیت در سر ماست
در اندرون من خسته دل خیال امام
خموش کرد مرا و به خویش در غوغاست
دلم ز پرده برون شد کنون امیدی هست
اگر ز ناله و فریاد کار ما بنو است
به هر طرف من سرگشته چند پویم، چند
ره دیار امام زمان کجاست، کجاست
نبود میل جهانم ولیک در نظرم
امید آمدن او چنین خوشش آراست‏
چو شعله زاتش شوقت مدام سوزد فیض
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.