شمارهٔ ۱۲۲
مولای من بیا که هواخواه خدمتم
مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم
زانجا که فیض عام سعادت فروغ تست
بیرون شدن نمای ز ظُلمات حیرتم
هرچند غرق بحر گناهم ز صد جهت
گر تو شفاعتم بکنی ز اهل رحمتم
عرفان خاندان نه به کسب است و اختیار
این موهبت رسید ز میراث فطرتم
من کز وطن سفر نگزیدم به عمر خویش
در شوق دیدن تو هواخواه غربتم
دریا و کوه در ره و من خسته ضعیف
ای حضرت امام مدد ده به همتم
دورم به صورت از در دولتسرای تو
لیکن به جان و دل ز مقیمان حضرتم
فیضا تو را هوای نثار دلست و جان
در این خیالم ار بدهد عمر مهلتم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مولای من بیا که هواخواه خدمتم
مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم
هوش مصنوعی: آقای من، لطفا بیا، زیرا کسی که به خدمت تو علاقهمند است، مشتاق است که از من برای تو دعا کند و به بندگیام ادامه دهد.
زانجا که فیض عام سعادت فروغ تست
بیرون شدن نمای ز ظُلمات حیرتم
هوش مصنوعی: از آنجا که نعمت و خوشبختی از نور وجود تو میتابد، باید از تاریکیهای سردرگمی خود بیرون بیایم.
هرچند غرق بحر گناهم ز صد جهت
گر تو شفاعتم بکنی ز اهل رحمتم
هوش مصنوعی: هرچند که در گناهها و مشکلات به شدت غرق هستم، اما اگر تو به من شفاعت کنی، جزء رحمت یافتهها خواهم بود.
عرفان خاندان نه به کسب است و اختیار
این موهبت رسید ز میراث فطرتم
هوش مصنوعی: درک و شناخت عمیق از حقیقت و معنویت خانواده تنها به تلاش و انتخاب فرد بستگی ندارد؛ این ویژگی به عنوان یک نعمت، از فطرتم به من رسیده است.
من کز وطن سفر نگزیدم به عمر خویش
در شوق دیدن تو هواخواه غربتم
هوش مصنوعی: من هرگز از وطن خود دور نشدهام، اما برای دیدن تو شوق و اشتیاق دارم و این اشتیاق به غربت من میافزاید.
دریا و کوه در ره و من خسته ضعیف
ای حضرت امام مدد ده به همتم
هوش مصنوعی: دریا و کوه در مسیر هستند و من احساس خستگی و ضعف میکنم. ای امام بزرگوار، لطفاً در پیمودن راه به من کمک کن.
دورم به صورت از در دولتسرای تو
لیکن به جان و دل ز مقیمان حضرتم
هوش مصنوعی: من از درگاه تو دور هستم، اما با جان و دل به کسانی که در حضورت هستند، نزدیکم.
فیضا تو را هوای نثار دلست و جان
در این خیالم ار بدهد عمر مهلتم
هوش مصنوعی: تو در دل من جایی داری و میخواهی که عشق خود را نثار کنی، اما اگر عمر من اجازه ندهد، چه کنم؟