شمارهٔ ۱۱۹
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم
کاش راهی به سر کوی تو میداشتمی
تا به سر سوی تو میآمدم از هر گذرم
نتوان قطع بیابان فراق تو نمود
مگر آگه کنی از رسم و ره این سفرم
راه منزلگه خویشم بنما تا پس از این
پیش گیرم ره آن کوی و به سر میسپرم
همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس
که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
خرم آن روز کزین مرحله بربندم رخت
وز سر کوی تو پرسند رفیقان خبرم
ای نسیم سحری بندگی ما برسان
گو فراموش مکن وقت دعای سحرم
شاید ای فیض اگر در طلب گوهر وصل
دیده دریا کنم از اشک و در او غوطه خورم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم
هوش مصنوعی: من که هستم که به یاد تو بروم، تو با محبتهایت همیشه به من لطف میکنی، ای خاک درگاهت که برایم از همه چیز با ارزشتر است.
کاش راهی به سر کوی تو میداشتمی
تا به سر سوی تو میآمدم از هر گذرم
هوش مصنوعی: ای کاش راهی به کوی تو پیدا میکردم تا از هر مسیری که میرفتم، به سراغ تو میآمدم.
نتوان قطع بیابان فراق تو نمود
مگر آگه کنی از رسم و ره این سفرم
هوش مصنوعی: من نمیتوانم بیابان دوری از تو را پشت سر بگذارم، مگر اینکه تو من را از راه و روش این سفر آگاه کنی.
راه منزلگه خویشم بنما تا پس از این
پیش گیرم ره آن کوی و به سر میسپرم
هوش مصنوعی: لطفاً مسیر خانهام را نشانم بده تا بتوانم بعد از این به سوی آن محل بروم و در آنجا زندگی کنم.
همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس
که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
هوش مصنوعی: ای پرندهی آسمانی، مرا در مسیرم یاری کن، چون راه رسیدن به مقصود بسیار طولانی است و من تازهکار هستم.
خرم آن روز کزین مرحله بربندم رخت
وز سر کوی تو پرسند رفیقان خبرم
هوش مصنوعی: روز خوشی خواهد بود که من از این مرحلهی سخت عبور کنم و دوستان از تو بپرسند که حال من چگونه است.
ای نسیم سحری بندگی ما برسان
گو فراموش مکن وقت دعای سحرم
هوش مصنوعی: ای نسیم صبحگاهی، لطفاً پیام بندگی ما را برسان و فراموش نکن که در وقت دعا کردن در سحر، ما را یاد کنی.
شاید ای فیض اگر در طلب گوهر وصل
دیده دریا کنم از اشک و در او غوطه خورم
هوش مصنوعی: شاید ای فیض، اگر در جستجوی گوهر وصال باشم، چشمانم را پر از اشک کنم و در دریا غوطهور شوم.
حاشیه ها
1400/02/04 23:05
امین فرجی
این دیگه تضمین نیست از شعر حافظ خود شعر حافظه با اندکی تغییر