شمارهٔ ۱۱۳
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویههای غریبانه قصه پردازم
به یاد مهدی هادی چنان بگریم زار
که راه و رسم فراق از جهان براندازم
من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب
مهیمنا به رفیقان خود رسان بازم
خدای را مددی ای رفیق ره تا من
به کوی مهدی هادی علم برافرازم
هوای منزل او آب زندگانی و من
به خاک آتش بیگانه سوزم و سازم
به کوی تو نتوانم به خویش ره بردن
مگر به بال عنایت دهی تو پروازم
نه همدمی نه رفیقی نه مژدهٔ وصلی
بنال فیض که جز ناله نیست دمسازم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویههای غریبانه قصه پردازم
هوش مصنوعی: نماز شبهای غریب مثل گریهای برایم آغاز میشود و من با نالههای غریبانه، داستانی را روایت میکنم.
به یاد مهدی هادی چنان بگریم زار
که راه و رسم فراق از جهان براندازم
هوش مصنوعی: من به یاد مهدی به شدت میگریم، به حدی که عادات و روشهای جدایی را از زندگیام پاک کنم.
من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب
مهیمنا به رفیقان خود رسان بازم
هوش مصنوعی: من از سرزمین محبوب خود میآیم و نه از کشور بیگانه. میخواهم این خبر را به دوستانم برسانم.
خدای را مددی ای رفیق ره تا من
به کوی مهدی هادی علم برافرازم
هوش مصنوعی: ای دوست، از خدا کمک بخواه تا من بتوانم علم و دانش را در راه مهدی، راهنمای هدایت، برافراشته کنم.
هوای منزل او آب زندگانی و من
به خاک آتش بیگانه سوزم و سازم
هوش مصنوعی: منظور از این بیت این است که جو و فضای خانه او برای من به مانند آب حیات است، در حالی که من در دنیای خود سوزان و تلخ، مانند خاکی که در آتش میسوزد، به سر میبرم.
به کوی تو نتوانم به خویش ره بردن
مگر به بال عنایت دهی تو پروازم
هوش مصنوعی: من نمیتوانم به تنهایی به راهی که به تو میرسد بروم، جز اینکه تو با رحمت و لطف خود، اجازه پرواز به من بدهی.
نه همدمی نه رفیقی نه مژدهٔ وصلی
بنال فیض که جز ناله نیست دمسازم
هوش مصنوعی: در اینجا میگوید که نه کسی برای همصحبتی و نه دوستی وجود دارد و نه خوشحالیای از وصالی. تنها چیزی که باقی مانده، ناله و اندوه است که همراه اوست.