گنجور

پنج نور مقدس وسیله تقرب به خداست

آمد ندا که ما به تو گفتیم پیش از این
حرفی که می‏شود همه دردی بدان دوا
هرگه مصیبتی دهدت روی یا غمی
در دفع آن بجوی توسل به مصطفا
نام محمد و علی و اهلبیت را
کن ذکر در دعا و بدیشان کن التجا
تا من به جاه و رتبه آن برگزیدگان
دفع بلا نمایم و بپذیرمت دعا
می‏جستی ار وسیله بدیشان به روز عهد
تا دفع شرِّ دیو کنم می‏شد آن روا
عهدت نمی‏شکست و مصیبت نمی‏رسید
دشمن شکسته می‏شد از اقدام بر جفا
اکنون بیا و یاد کن این قوم را به نام
تا جاهشان شفیع تو گردد به نزد ما
تسلیم کن بزرگی ایشان و فضلشان
بر خویش تا شود ز تو مدفوع این بلا
تا خط عفو بر ورق زلّتت کشم
تا توبه‏ات قبول کنم بهر مصطفا
گفتا که قدر و رتبه ایشان به آن رسید
تا یافتند نزد تو این‏جاه و اصطفا
تا آن که توبه ‏ام نپذیری به لطف خویش
الا به دستیاری اولاد مصطفا
من بودم آن که سجده من کرد اهل قدس
من بودم آن که یافت ز تو در بهشت جا
من بودم آن که ساختی از بهر او زنی
تا قلب را انیس شد و دیده را ضیا
گفتا که با تو این همه کردیم و می‏کنیم
زیرا که بود صلب تو این قوم را وعا
ورنه زیاده بود ز حدّ تو آن کرَم
باید که خویش را بشناسی و قوم را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.