پنج نور مقدس وسیله تقرب به خداست
آمد ندا که ما به تو گفتیم پیش از این
حرفی که میشود همه دردی بدان دوا
هرگه مصیبتی دهدت روی یا غمی
در دفع آن بجوی توسل به مصطفا
نام محمد و علی و اهلبیت را
کن ذکر در دعا و بدیشان کن التجا
تا من به جاه و رتبه آن برگزیدگان
دفع بلا نمایم و بپذیرمت دعا
میجستی ار وسیله بدیشان به روز عهد
تا دفع شرِّ دیو کنم میشد آن روا
عهدت نمیشکست و مصیبت نمیرسید
دشمن شکسته میشد از اقدام بر جفا
اکنون بیا و یاد کن این قوم را به نام
تا جاهشان شفیع تو گردد به نزد ما
تسلیم کن بزرگی ایشان و فضلشان
بر خویش تا شود ز تو مدفوع این بلا
تا خط عفو بر ورق زلّتت کشم
تا توبهات قبول کنم بهر مصطفا
گفتا که قدر و رتبه ایشان به آن رسید
تا یافتند نزد تو اینجاه و اصطفا
تا آن که توبه ام نپذیری به لطف خویش
الا به دستیاری اولاد مصطفا
من بودم آن که سجده من کرد اهل قدس
من بودم آن که یافت ز تو در بهشت جا
من بودم آن که ساختی از بهر او زنی
تا قلب را انیس شد و دیده را ضیا
گفتا که با تو این همه کردیم و میکنیم
زیرا که بود صلب تو این قوم را وعا
ورنه زیاده بود ز حدّ تو آن کرَم
باید که خویش را بشناسی و قوم را
تبعید آدم و حوا از بهشت: امر آمد از جناب الهی که اهبِطوُاتوبه آدم و قبول آن: آدم قبول کرد و دگر توبه تازه کرد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.