گنجور

تبعید آدم و حوا از بهشت‏

امر آمد از جناب الهی که اهبِطوُا
نازل شوید سوی زمین هر چهار تا
شد دیو حیه و آدم و حوا به جان و تن
این دو عدوی آن دو و آن نیز مثل ذا
اولاد این دو دشمن اولاد آن دو نیز
اولاد آن دو نیز مر این قوم را عدا
آدم به گریه آمد و صد سال می‏گریست
تا توبه ‏اش به گریه پذیرد مگر خدا
بگریست آن‏قدر که به خدّش پدید شد
اخدودها روان شد مانند نهرها
گفتا که تن علیل شد و جان ذلیل شد
بر من ببخش و رحم کن ای غافر الخطا

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

امر آمد از جناب الهی که اهبِطوُا
نازل شوید سوی زمین هر چهار تا
هوش مصنوعی: فرمان الهی صادر شد که همگی به زمین فرود آیید.
شد دیو حیه و آدم و حوا به جان و تن
این دو عدوی آن دو و آن نیز مثل ذا
هوش مصنوعی: دیو حیات به جان و تن آدم و حوا وارد شد و آن دو به دشمنی با یکدیگر پرداختند. این وضعیت شبیه به داستان‌های دیگر نیز هست.
اولاد این دو دشمن اولاد آن دو نیز
اولاد آن دو نیز مر این قوم را عدا
هوش مصنوعی: نسل این دو دشمن، به نسل آن دو نیز آسیب خواهد رساند و این قوم را نیز دچار کینه و دشمنی می‌کند.
آدم به گریه آمد و صد سال می‏گریست
تا توبه ‏اش به گریه پذیرد مگر خدا
هوش مصنوعی: انسان به دلیل اشتباهاتش به شدت ناراحت و گریه کرد و مدت زیادی را در حال گریستن گذراند تا شاید با این گریه بتواند دل خدا را به دست آورد و از او بخشش بگیرد.
بگریست آن‏قدر که به خدّش پدید شد
اخدودها روان شد مانند نهرها
هوش مصنوعی: او به قدری گریست که چهره‌اش متاثر شد و اشک‌هایش مانند نهرهایی روان گردید.
گفتا که تن علیل شد و جان ذلیل شد
بر من ببخش و رحم کن ای غافر الخطا
هوش مصنوعی: گفت که بدنش بیمار و روحش خسته شده است، از تو می‌خواهد که ببخشی و به او رحم کنی، ای بخشایشگر خطاها.