گنجور

حوا فریب خورد و آدم را فریب داد؟

حوا چو دید ایمنی راه و رفع منع
باور شدش بخورد از آن و ندید اذا
آمد به نزد آدم و گفت ای صفی حق
گردید آن درخت مرا و تو را روا
از بهر امتحان به سوی آن شجر رویم
تا زین قضیه رفع شود پرده خفا
رفتم بسوی آن من و خوردم از آن بری
نی منع دیدم از کس و نی یافتم اذا
آدم فریب خورد و در آورد در خیال
کو را از آن درخت نصیبی است بی‏عنا
کرد اجتهاد و بود خطا اجتهاد او
منعی ندید کرد گمان شد مگر روا
دستی دراز کرد به سوی درخت علم
علمی که بود خاصه اولاد مصطفا
چون برگرفت ثمری خورد از آن بری
در خویش دید ذلّ زلل خواری خطا
آن حله ‏ای که داشت ببر رفت از برش
عریان شد از لباس کرامت بیک ادا
گر منتهی شدی ز شجر منتهی شدی
سدّ رهش نبود به جز سِدرِهِ منتهی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حوا چو دید ایمنی راه و رفع منع
باور شدش بخورد از آن و ندید اذا
هوش مصنوعی: زمانی که حوا متوجه شد که راهی برای ایمن شدن وجود دارد و موانع پیش‌رو برطرف شده‌اند، باور کرد که می‌تواند از آن دو درخت میوه بخورد و به این فکر نکرد که ممکن است عواقبی داشته باشد.
آمد به نزد آدم و گفت ای صفی حق
گردید آن درخت مرا و تو را روا
هوش مصنوعی: به نزد آدم آمد و گفت: ای پاک‌ترین، آن درخت برای من و تو مجاز شده است.
از بهر امتحان به سوی آن شجر رویم
تا زین قضیه رفع شود پرده خفا
هوش مصنوعی: برای آزمایش به سمت آن درخت می‌روم تا اینکه این موضوع پنهان روشن شود.
رفتم بسوی آن من و خوردم از آن بری
نی منع دیدم از کس و نی یافتم اذا
هوش مصنوعی: به سوی دوست شتافتم و از دسترنج او بهره‌مند شدم. نه مانعی از کسی دیدم و نه چیزی مانع من شد.
آدم فریب خورد و در آورد در خیال
کو را از آن درخت نصیبی است بی‏عنا
هوش مصنوعی: انسان فریب می‌خورد و در خیال خود به دنبال کسی است که از آن درخت بهره‌ای برده باشد، غافل از اینکه در واقع هیچ کسی از آن درخت نصیبی ندارد.
کرد اجتهاد و بود خطا اجتهاد او
منعی ندید کرد گمان شد مگر روا
هوش مصنوعی: او تلاش و کوشش کرد و در کارش اشتباه کرد، اما برای او هیچ ممانعتی وجود نداشت. گمان کرد که شاید این کارش درست باشد.
دستی دراز کرد به سوی درخت علم
علمی که بود خاصه اولاد مصطفا
هوش مصنوعی: کسی دست خود را به سوی درخت دانش دراز کرده است، دانشی که ویژه فرزندان پیامبر اسلام است.
چون برگرفت ثمری خورد از آن بری
در خویش دید ذلّ زلل خواری خطا
هوش مصنوعی: زمانی که انسان ثمره‌ای را به دست می‌آورد، از آن بهره‌مند می‌شود، اما در عین حال در درون خود احساس حقارت و ضعف به خاطر اشتباهاتش را می‌بیند.
آن حله ‏ای که داشت ببر رفت از برش
عریان شد از لباس کرامت بیک ادا
هوش مصنوعی: آن لباس زیبایی که ببر به تن داشت، با رفتن او دیگر بر تنش نماند و از این رو از آن جنبه ی باکرامت و زیبایی خالی شد.
گر منتهی شدی ز شجر منتهی شدی
سدّ رهش نبود به جز سِدرِهِ منتهی
هوش مصنوعی: اگر به انتهای درختی رسیدی، به انتها رسیدی. هیچ مانعی برای مسیر آن جز درخت من نیست.