غزل شمارهٔ ۹۳۱
سوی من ای خجسته خو روی چرا نمیکنی
با همه لطف میکنی با دل ما نمیکنی
با همه کس ز روی مهر همدم و همنشین شوی
دست بدست و روبرو روی بما نمیکنی
با همه دست در کمر از گل و خور شکفتهتر
در دل خستهام به جز خار جفا نمیکنی
گفتی اگر تو جان دهی سوی تو میکنم نظر
جان بلبم رسید و تو وعده وفا نمیکنی
آهم از آسمان گذشت ناله ز لامکان گذشت
سوختم از غم تو من رحم چرا نمیکنی
خون دلم ز دیده شد کار دل رمیده شد
جان ز تنم پریده شد های چها نمیکنی
فیض گذشت عمر و هیچ کار خدا نکردهٔ
وین دو سه روزه مانده را صرف قضا نمیکنی
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سوی من ای خجسته خو روی چرا نمیکنی
با همه لطف میکنی با دل ما نمیکنی
هوش مصنوعی: ای روی خوشرخ، چرا به سمت من نمیآیی؟ با همه مهربان هستی، ولی با دل من مهربانی نمیکنی.
با همه کس ز روی مهر همدم و همنشین شوی
دست بدست و روبرو روی بما نمیکنی
هوش مصنوعی: با همه افراد به خاطر محبت و دوستی در ارتباط و همصحبت میشوی، اما وقتی که به ما میرسد، با رویی سرد و بیاعتنا رفتار میکنی.
با همه دست در کمر از گل و خور شکفتهتر
در دل خستهام به جز خار جفا نمیکنی
هوش مصنوعی: با وجود اینکه دستم به دور کمرم است و از گل و زیبایی سرشارم، در دل خستهام جز درد و رنج هیچ چیز نمیاحساسم.
گفتی اگر تو جان دهی سوی تو میکنم نظر
جان بلبم رسید و تو وعده وفا نمیکنی
هوش مصنوعی: اگر بگویی جانم را فدای تو میکنم، من همیشه به تو توجه میکنم؛ اما اکنون که جانم به لب رسیده، تو به وعدهات وفا نمیکنی.
آهم از آسمان گذشت ناله ز لامکان گذشت
سوختم از غم تو من رحم چرا نمیکنی
هوش مصنوعی: آه و نالهام به آسمان رسید و از خارج از مکان به گوش میرسد. من به خاطر غم تو در آتش سوختم، چرا به من رحم نمیکنی؟
خون دلم ز دیده شد کار دل رمیده شد
جان ز تنم پریده شد های چها نمیکنی
هوش مصنوعی: دلِ من از درد و غم به شدت گریه میکند و جانم به خاطر این احساسات از تنم جدا شده است. ای کاش میتوانستی کاری انجام دهی!
فیض گذشت عمر و هیچ کار خدا نکردهٔ
وین دو سه روزه مانده را صرف قضا نمیکنی
هوش مصنوعی: عمر به سرعت گذشته و تو هیچ کاری که خدا از تو خواسته انجام ندادهای، و این چند روزی که باقی مانده را هم برای قضا و بیهودگی صرف نمیکنی.