گنجور

غزل شمارهٔ ۹۲۹

خوش است مرگ اگر برگ مرگ ساز کنی
سزد جمالت اگر هست پرده باز کنی
ز قالب تو زر ده دهی برون آید
درون بوتهٔ اخلاص اگر گداز کنی
بزیر هستی خود تا بکی نهان باشی
ز خویش پرده بر افکن که کشف راز کنی
عروج بر فلک سروری توانی کرد
بخاک درگه نیکان اگر نیاز کنی
میانه گر بتوانی گزید در اخلاق
ترا رسد که بسرعت ز پل جواز کنی
چه شاه راه حقیقت نموده‌اند ترا
هزار حیف اگر روی در مجاز کنی
توانی آنکه یکی از مقربان گردی
دو رکعت از سر اخلاص گر نماز کنی
در عمل بگشا بر امل که می‌ترسم
در امل بلقای اجل فراز کنی
برای آخرت ار توشهٔ بدست آری
بگور چون روی آسوده پا دراز کنی
ببندی ار در لذات این جهان بر خود
بروی خویش دری از بهشت باز کنی
اگر زهر دو جهان بگذری بحق برسی
ترا رسد که بر اهل دو کون ناز کنی
گهی بعروهٔ وثقای حق رسد دستت
که از متابعت باطل احترازکنی
در حقایق اشیا شود بروی تو باز
در مجاز بروی خود ار فراز کنی
تو را بخلعت هستی از آن شرف دادند
که تا بمعرفت این جامه را طراز کنی
چه مرگ میطلبی چون شدی حزین ای فیض
خوش است مرگ اگر برگ مرگ ساز کنی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوش است مرگ اگر برگ مرگ ساز کنی
سزد جمالت اگر هست پرده باز کنی
هوش مصنوعی: مرگ می‌تواند زیبا باشد اگر به گونه‌ای با آن برخورد کنی که شایسته است. زیبایی تو نیز اگر در کمال جلوه‌گری باشد، ارزشمندتر خواهد بود.
ز قالب تو زر ده دهی برون آید
درون بوتهٔ اخلاص اگر گداز کنی
هوش مصنوعی: اگر از قالب ظاهری خود بیرون بیایی و درون خود را در حوضه‌ی خلوص و صداقت بیابی، مانند طلا که با گداختن از کثافت خارج می‌شود.
بزیر هستی خود تا بکی نهان باشی
ز خویش پرده بر افکن که کشف راز کنی
هوش مصنوعی: به مدت طولانی نمی‌توانی زیر سایه‌ی وجود خود پنهان بمانی. پرده را کنار بزن و رازهای درونی‌ات را آشکار کن.
عروج بر فلک سروری توانی کرد
بخاک درگه نیکان اگر نیاز کنی
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به مقام بلند و افتخارات سروری دست یابی، باید به نیکی و محبت نیازمندان توجه کنی و خود را در خدمت دیگران قرار دهی.
میانه گر بتوانی گزید در اخلاق
ترا رسد که بسرعت ز پل جواز کنی
هوش مصنوعی: اگر بتوانی در مورد رفتار خود انتخاب درستی داشته باشی، می‌توانی به سرعت از موانع عبور کنی و پیشرفت کنی.
چه شاه راه حقیقت نموده‌اند ترا
هزار حیف اگر روی در مجاز کنی
هوش مصنوعی: تو را به راه راست حقیقت راهنمایی کرده‌اند، اما چه حیف که اگر به سراغ خیال و مجاز بروی.
توانی آنکه یکی از مقربان گردی
دو رکعت از سر اخلاص گر نماز کنی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی از نزدیکان و مقربان خداوند شوی، کافیست با خلوص نیت دو رکعت نماز بخوانی.
در عمل بگشا بر امل که می‌ترسم
در امل بلقای اجل فراز کنی
هوش مصنوعی: در کارها و فعالیت‌هایتان جدی باشید، چرا که از مرگ نگرانم و می‌ترسم که ناگهان به سراغتان بیاید.
برای آخرت ار توشهٔ بدست آری
بگور چون روی آسوده پا دراز کنی
هوش مصنوعی: اگر برای آخرت خود کاری کنی و توشه‌ای جمع‌آوری کنی، وقتی به قبر بروی و بخواهی آرامش پیدا کنی، راحت خواهی بود.
ببندی ار در لذات این جهان بر خود
بروی خویش دری از بهشت باز کنی
هوش مصنوعی: اگر خودت را از لذت‌های این دنیا دور کنی، در حقیقت درهای بهشت را به روی خود باز کرده‌ای.
اگر زهر دو جهان بگذری بحق برسی
ترا رسد که بر اهل دو کون ناز کنی
هوش مصنوعی: اگر از تمام سختی‌ها و دردهای زندگی بگذری و به حقیقت بزرگ و والایی دست یابی، می‌توانی به جایی برسی که بر همه‌ی موجودات عالم افتخار کنی و با عزت و ناز زندگی کنی.
گهی بعروهٔ وثقای حق رسد دستت
که از متابعت باطل احترازکنی
هوش مصنوعی: گاهی دستت به دستاویز محکم حق می‌رسد، که باید در این زمان از پیروی باطل دوری کنی.
در حقایق اشیا شود بروی تو باز
در مجاز بروی خود ار فراز کنی
هوش مصنوعی: اگر به حقیقت‌های اشیا توجه کنی، واقعیت برایت روشن می‌شود، اما اگر فقط به ظواهر توجه کنی و به سطح بپردازی، عمق واقعیات را نخواهی دید.
تو را بخلعت هستی از آن شرف دادند
که تا بمعرفت این جامه را طراز کنی
هوش مصنوعی: تو به خاطر اینکه هستی و وجودت باارزش است، شرافتی به تو داده‌اند که بتوانی این لباس را به خوبی بر تن کنی و درک کنی.
چه مرگ میطلبی چون شدی حزین ای فیض
خوش است مرگ اگر برگ مرگ ساز کنی
هوش مصنوعی: چرا به مرگ فکر می‌کنی وقتی که غمگین هستی؟ ای فیض، مرگ خوب است اگر آن را به یک حالت زیبا تبدیل کنی.