گنجور

غزل شمارهٔ ۹۲۰

گر ز خود و عقل خود یکدو نفس رستمی
دست و دل و پای عشق هر دو بهم بستمی
رو بخدا کردمی دل بخدا دادمی
رسته ز کون و مکان نیستمی هستمی
پی بازل بردمی آب بقا خوردمی
عمر ابر بردمی دست فنا بستمی
با همهٔ بی همه، هم همهٔ نی همه
از همه بگسستمی با همه پیوستمی
دل ز جهان کندمی رسته ز هر بندمی
از پل دوزخ چه باد رفتمی و جستمی
از درکات جحیم با خبر و بی‌خبر
در عرفات نعیم سر خوش بنشستمی
باده شراب طهور آن می غلمان و حور
منزل قصر بلور امن و امان نشتمی
باده نوشیدمی خرقه فروشید می
حله بپوشید می تاج و کمر بستمی
فیض ز دامانم ار دست فراداشتی
نی دل او خستمی نی شده پا بستمی

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر ز خود و عقل خود یکدو نفس رستمی
دست و دل و پای عشق هر دو بهم بستمی
هوش مصنوعی: اگر از خودم و عقل خودم کمی فاصله بگیرم، در این صورت می‌توانم با تمام وجود و احساساتم به عشق بپردازم و خود را کاملاً تسلیم آن کنم.
رو بخدا کردمی دل بخدا دادمی
رسته ز کون و مکان نیستمی هستمی
هوش مصنوعی: به خدا روی آورده‌ام و دل خود را به او سپرده‌ام، از قید و بند این جهان آزاد شده‌ام و وجودم از کون و مکان فراتر رفته است.
پی بازل بردمی آب بقا خوردمی
عمر ابر بردمی دست فنا بستمی
هوش مصنوعی: من پی بخت و گذر زمان به جستجوی زندگی جاودانه می‌رفتم و در این مسیر، عمرم به سرعت سپری می‌شد، مانند ابر که زودگذر است و در نهایت به سرنوشت فنا می‌رسد.
با همهٔ بی همه، هم همهٔ نی همه
از همه بگسستمی با همه پیوستمی
هوش مصنوعی: با وجود اینکه همه چیز و همه کس از من جدا شده‌اند، من به همه چیز پیوسته‌ام و ارتباطم را با آنها حفظ کرده‌ام.
دل ز جهان کندمی رسته ز هر بندمی
از پل دوزخ چه باد رفتمی و جستمی
هوش مصنوعی: دل از دنیا رها می‌شوم و از هرگونه وابستگی آزاد می‌گردم. از پل دوزخ که عبور می‌کنم، چه بادی به همراه دارم و چقدر شتابان می‌روم و می‌جهیم.
از درکات جحیم با خبر و بی‌خبر
در عرفات نعیم سر خوش بنشستمی
هوش مصنوعی: در حالی که از عمق جهنم آگاه بودم و یا شاید ناآگاه، در مقام عرفات با خوشحالی و آرامش نشستم.
باده شراب طهور آن می غلمان و حور
منزل قصر بلور امن و امان نشتمی
هوش مصنوعی: شراب ناب و خالص همانند نوشیدنی‌هایی است که در قصرهای زیبا و امن، مورد استفاده قرار می‌گیرد. در اینجا، لذت و آرامش در کنار زیبایی‌های بهشتی توصیف شده است.
باده نوشیدمی خرقه فروشید می
حله بپوشید می تاج و کمر بستمی
هوش مصنوعی: من شرابی نوشیدم و لباس درویشی را فروختم. پس از آن می‌نوشیدم و لباس فاخر پوشیدم و تاج و کمری به خود بستم.
فیض ز دامانم ار دست فراداشتی
نی دل او خستمی نی شده پا بستمی
هوش مصنوعی: اگر از دامان من بهره‌ای می‌بردی، دل او از خستگی فارغ نمی‌شد و من هم آزاد نمی‌گشتم.

حاشیه ها

1397/07/09 14:10
محمد سالمی

سلام. به نظر حقیر:
از پل دوزخ چو باد رفتمی و جستمی
صحیح است.