گنجور

غزل شمارهٔ ۹۰۴

بیک نظر کندم دیده مبتلای کسی
ندیده است چو دیده کسی بلای کسی
خرابی دل من نیست جز زدیدهٔ من
که بسته باد چنین روزن از سرای کسی
ز دست دیده چه سازم مرا بجان آورد
کسی چگونه کشد روز و شب جفای کسی
من از کجا و غم عشق بیغمان ز کجا
چه لازمست کسی غم خورد برای کسی
ز دیده شکوه کنم یا ز جور مهرویان
بلاست بدتر یا مایهٔ بلای کسی
ز عشق شکر کنم یا کرشمهٔ معشوق
دواست خوشتر یا مایهٔ دوای کسی
وفا و مهر ازینان طمع مدار ایدل
نمیشوند نکویان بمدعای کسی
چو دیده دید و طپیدن گرفت دل نتوان
بغیر آنکه نهد دل کسی برای کسی
چو دل ز سینه برون رفت و با کسی پیوست
طمع مدار دگر گردد آشنای کسی
ز غیر شکوه برم سوی بار از و بکجا
بهر کسی نتوان گفت ماجرای کسی
ز بیوفائی خوبان بجان رسد گرفیض
سزای اوست که دل بست در وفای کسی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیک نظر کندم دیده مبتلای کسی
ندیده است چو دیده کسی بلای کسی
هوش مصنوعی: من در یک نگاه به چشمان کسی نظر کردم که هیچ‌کس به اندازه او در عرصه عشق و آسیب ندیده است. وقتی به کسی دردی می‌رسد، او از آن درد آگاه است.
خرابی دل من نیست جز زدیدهٔ من
که بسته باد چنین روزن از سرای کسی
هوش مصنوعی: خرابی و ناامیدی دل من تنها به خاطر دیدگان من است که باعث شده‌اند این روزنهٔ ناامیدی از خانه‌ی کسی بسته شود.
ز دست دیده چه سازم مرا بجان آورد
کسی چگونه کشد روز و شب جفای کسی
هوش مصنوعی: از دست چشمم چه کاری می‌توانم بکنم؟ کسی مرا به اندازه‌ای در رنج و عذاب قرار داده که روزها و شب‌ها را به سختی می‌گذرانم.
من از کجا و غم عشق بیغمان ز کجا
چه لازمست کسی غم خورد برای کسی
هوش مصنوعی: من از کجا آمده‌ام و غم عشق از کجاست؟ چه نیازی است که کسی به خاطر کسی غمگین شود؟
ز دیده شکوه کنم یا ز جور مهرویان
بلاست بدتر یا مایهٔ بلای کسی
هوش مصنوعی: آیا من از غم و اندوهی که در چشمانم وجود دارد شکایت کنم، یا این که از ستم و ظلم جوانان زیبا و محبوبی که برایم دردسرساز شده‌اند، حرف بزنم؟ هر دو وضعیتی سخت و نگران‌کننده است.
ز عشق شکر کنم یا کرشمهٔ معشوق
دواست خوشتر یا مایهٔ دوای کسی
هوش مصنوعی: من نمی‌دانم از عشق شکرگزاری کنم یا از زیبایی‌ها و ناز و اداهای معشوق که دارویی است برای دل. آیا این لذت‌ها خوش‌تر است یا اینکه خود به تنهایی می‌تواند درد کسی را درمان کند؟
وفا و مهر ازینان طمع مدار ایدل
نمیشوند نکویان بمدعای کسی
هوش مصنوعی: به این افراد امید وفا و محبت نداشته باش، ای عزیز، چرا که خوبان به وعده کسی دل نخواهند بست.
چو دیده دید و طپیدن گرفت دل نتوان
بغیر آنکه نهد دل کسی برای کسی
هوش مصنوعی: وقتی که چشم به چیزی می‌نگرد و دل به تپش می‌آید، نمی‌تواند جز این که کسی را برای کسی دیگر دوست بدارد.
چو دل ز سینه برون رفت و با کسی پیوست
طمع مدار دگر گردد آشنای کسی
هوش مصنوعی: وقتی دل از سینه بیرون می‌آید و به کسی دیگر پیوند می‌خورد، دیگر انتظار نداشته باش که دوباره به کسی دیگر عاطفه داشته باشد.
ز غیر شکوه برم سوی بار از و بکجا
بهر کسی نتوان گفت ماجرای کسی
هوش مصنوعی: از کسی جز خودم نمی‌توانم به کسی بگویم که در کجا دردی دارم و چه بر من گذشته است. به خاطر همین، بار خود را به دوش می‌کشم و هیچ‌کس را در جریان نمی‌گذارم.
ز بیوفائی خوبان بجان رسد گرفیض
سزای اوست که دل بست در وفای کسی
هوش مصنوعی: از بی‌وفایی کسانی که خوب می‌نمایند، آدم به ستوه می‌آید و عذاب می‌کشد. این نشانه‌ای است از پاداش کسانی که در وفای دیگری دل بسته‌اند.