غزل شمارهٔ ۹۰۲
چه شود گر تو شوی جان کسی
شبکی سر زده مهمان کسی
پیشت آرد ز دل و جان خانی
بپذیری بکرم خوان کسی
دل و جان اردل و جان آرد پیش
ای فدای تو دل و جان کسی
همه جانها بفدای تو شود
که تو هم جانی و جانان کسی
گر ملامت کندم واعظ شهر
دل من نیست بفرمان کسی
سخنی رفت ز خوبی گفتم
آیتی آمده در شأن کسی
ظلمت زلف تو کفر است و ضلال
نور رخسار تو ایمان کسی
خال و خط تو و روی چو مهت
آیت و سورت و قرآن کسی
میکند فیض نثارت چه شود
بپذیری بکرم جان کسی
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه شود گر تو شوی جان کسی
شبکی سر زده مهمان کسی
هوش مصنوعی: چه اشکالی دارد اگر تو به عنوان روح و جان کسی وارد زندگیاش شوی و برای مدتی در کنار او باشی؟
پیشت آرد ز دل و جان خانی
بپذیری بکرم خوان کسی
هوش مصنوعی: اگر کسی با دل و جان به نزد تو بیاید و به احترام او پذیرایی کنی، نشاندهندهی بزرگواری و کرامت توست.
دل و جان اردل و جان آرد پیش
ای فدای تو دل و جان کسی
هوش مصنوعی: دل و جان به خاطر تو فدای کسی میشود.
همه جانها بفدای تو شود
که تو هم جانی و جانان کسی
هوش مصنوعی: تمام جانها فدای تو خواهد شد، چرا که تو هم خود جان هستی و هم محبوبِ کسی.
گر ملامت کندم واعظ شهر
دل من نیست بفرمان کسی
هوش مصنوعی: اگر واعظ شهر من را سرزنش کند، باید بدانید که دل من به دست کسی نیست که او بخواهد مرا کنترل کند.
سخنی رفت ز خوبی گفتم
آیتی آمده در شأن کسی
هوش مصنوعی: سخنی از خوبیهای کسی بیان کردم و بر این اساس نشانهای از بزرگی و عظمت او پدیدار شد.
ظلمت زلف تو کفر است و ضلال
نور رخسار تو ایمان کسی
هوش مصنوعی: سیاهی و ظلمت موهای تو باعث گمراهی و کفر است، اما نور روی تو سبب ایمان و هدایت میشود.
خال و خط تو و روی چو مهت
آیت و سورت و قرآن کسی
هوش مصنوعی: نقش و نگارهای تو و چهرهات همچون ماه، نشانهای از زیبایی و کمال است.
میکند فیض نثارت چه شود
بپذیری بکرم جان کسی
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که زمانی که تو از لطف و محبت خود به دیگران بهره میگذاری، چه نتایجی برای تو به همراه خواهد داشت و آیا به راستی آمادهای که جان کسی را بپذیری و با او رازی بشوی؟