غزل شمارهٔ ۸۸۹
یا حسن ما اجلاک فی عینی و فی بصری
یا عشق ما اخلاک فی قلبی و فی نظری
لولا کما لم انتفع بحیوتکما
بحیوتی الدنیا ولا عقبی و لا عمری
و لولا انتفعت بعیش ما بقیت ولا
اکلت و لاشربت و لا تمت من سهری
ولا انتفعت بروحی ولا جسدی ولا
شمی و لا ذوقی و لاسمعی و لا بصری
یا عشق اوقد فوادی و روحی نیتی
بنارک احرقها لاتبقی ولاتذری
اکشف ستایر عن سرایر مخزونه
قد نا لنا منها نفیحات علی خطری
و عیشی فی دنیای و اخرای الهوی
و لولا ما کنت من عین ولا اثری
و دینی و ایمانی و اسلامی و مذهبی
هوالعشق ما اهناه فی روحی و فی بشری
و جنات الحسن تجری تحتها نهر
تسمی فما عینه من اشربها سکری
و حوری و غلمانی و رضوانی الهوی
و ناری نار العشق ما اخلاه من سقری
تمسک ایا فیض بالعشق انه به
تنال مقامات الاکابر و العرری
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یا حسن ما اجلاک فی عینی و فی بصری
یا عشق ما اخلاک فی قلبی و فی نظری
هوش مصنوعی: ای زیبا، چه خوبی که در چشمان من و در نگاه من جا داری! ای عشق، چه لطافتی که در قلب و در نظر من نشستهای!
لولا کما لم انتفع بحیوتکما
بحیوتی الدنیا ولا عقبی و لا عمری
هوش مصنوعی: اگر شما از زندگیام بهرهای نمیبرید، پس زندگی من در این دنیا یا در آخرت، و همچنین عمرم هیچ معنایی ندارد.
و لولا انتفعت بعیش ما بقیت ولا
اکلت و لاشربت و لا تمت من سهری
هوش مصنوعی: اگر از زندگی بهرهمند نمیشدم، نه میخوردم و نه مینوشیدم و نه از بیخوابی میمردم.
ولا انتفعت بروحی ولا جسدی ولا
شمی و لا ذوقی و لاسمعی و لا بصری
هوش مصنوعی: نه از جانم بهرهای بردی، نه از بدنم، نه از بویاییام، نه از چشاییام، نه از شنواییام و نه از بیناییام.
یا عشق اوقد فوادی و روحی نیتی
بنارک احرقها لاتبقی ولاتذری
هوش مصنوعی: ای عشق، دل و جانم را به آتش کشیدی، نیتی دارم که این آتش را برافروزم تا هیچ چیزی از آن باقی نماند و نابود شود.
اکشف ستایر عن سرایر مخزونه
قد نا لنا منها نفیحات علی خطری
هوش مصنوعی: پردهها را از اسرار نهفته بردار، زیرا از آنها بوی خوشی به مشام میرسد که برای ما خطرناک است.
و عیشی فی دنیای و اخرای الهوی
و لولا ما کنت من عین ولا اثری
هوش مصنوعی: در زندگی من لذتی از عشق و خوشی وجود دارد، و اگر تو نبودیو جایگاه من در قلبم خالی است.
و دینی و ایمانی و اسلامی و مذهبی
هوالعشق ما اهناه فی روحی و فی بشری
هوش مصنوعی: عشق من به تمام دینها، ایمانها و مذهبها جاری است و به روح و وجودم عمق میبخشد.
و جنات الحسن تجری تحتها نهر
تسمی فما عینه من اشربها سکری
هوش مصنوعی: و باغهای زیبا به گونهای طراحی شدهاند که زیر آنها رودخانهای روان است و هر که از آن بنوشد، حالتی سرشار از شادابی و سرخوشی پیدا میکند.
و حوری و غلمانی و رضوانی الهوی
و ناری نار العشق ما اخلاه من سقری
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و لذتهای عشق اشاره شده است. عشق به مانند آتش سوزانی است که نمیتوان آن را از خود دور کرد، حتی با وجود همه زیباییها و نعمتهای بهشتی. عشق همواره در وجود انسان حضور دارد و او را غرق در احساسات میکند.
تمسک ایا فیض بالعشق انه به
تنال مقامات الاکابر و العرری
هوش مصنوعی: در عشق به خدا به چنگ آوردن باید، زیرا از این راه میتوان به مقامات عالی و درجات بلند دست یافت.