گنجور

غزل شمارهٔ ۸۸۴

در سینه‌ای عشق پنهان چه کردی
با دل چه کردی با جان چه کردی
آنرا شکستی این را بخستی
با این چه کردی با آن چه کردی
با ظاهر من با باطن من
پیدا چه کردی پنهان چه کردی
تقوی و توبه بر باد دادی
با عقل و دین و ایمان چه کردی
من بسته بودم با توبه عهدی
آن عهد من کو پیمان چه کردی
سامان و سر را در هم شکستی
بگداختی تن با جان چه کردی
در هستی من آتش فکندی
در نه کجا شد هان هان چه کردی
گر نوح دیدی دریای اشگم
از بهر قومش طوفان چه کردی
گر ذرهٔ از سوز درونم
مالک بدیدی نیران چه کردی
سر دادمی گر در محشر آئی
سوزیدی اعمال میزان چه کردی
درمان طلبرا دردی نباشد
گر درد بودی درمان چه کردی
از دوست زاهد گر بوی بردی
حوران چه کردی غلمان چه کردی
با آتش عشق در جنت فیض
گر راه دادی رضوان چه کردی

اطلاعات

وزن: مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در سینه‌ای عشق پنهان چه کردی
با دل چه کردی با جان چه کردی
هوش مصنوعی: در دل من عشق پنهانی وجود دارد، تو با قلبم چه کردی و با جانم چه کردی؟
آنرا شکستی این را بخستی
با این چه کردی با آن چه کردی
هوش مصنوعی: تو آن را شکستی و این را خراب کردی؛ با این چه کردی و با آن چه کردی؟
با ظاهر من با باطن من
پیدا چه کردی پنهان چه کردی
هوش مصنوعی: تو با ظاهر و باطن من چه کردی و چه رازهایی را پنهان نگه داشتی؟
تقوی و توبه بر باد دادی
با عقل و دین و ایمان چه کردی
هوش مصنوعی: تو تقوا و توبه را نادیده گرفتی، حالا بگو با عقل، دین و ایمان چه کرده‌ای؟
من بسته بودم با توبه عهدی
آن عهد من کو پیمان چه کردی
هوش مصنوعی: من با توبه‌ام پیمانی داشتم، حالا آن پیمان کجاست و چه بر سرت آورده‌ای؟
سامان و سر را در هم شکستی
بگداختی تن با جان چه کردی
هوش مصنوعی: تو با هم درهم شکستن سامان و سر، جسم و جان را ذوب کردی و چه کارهایی انجام دادی؟
در هستی من آتش فکندی
در نه کجا شد هان هان چه کردی
هوش مصنوعی: در وجود من آتش انداختی، اما نه در کجا، هان هان، چه کار کردی؟
گر نوح دیدی دریای اشگم
از بهر قومش طوفان چه کردی
هوش مصنوعی: اگر نوح را دیدی که به خاطر قومش چگونه از درد و اندوه اشک می‌ریزد، تو هم در این طوفان چه کرده‌ای؟
گر ذرهٔ از سوز درونم
مالک بدیدی نیران چه کردی
هوش مصنوعی: اگر ذره‌ای از آتش درون من را می‌دیدی، نمی‌دانم چه بر سرت می‌آمد.
سر دادمی گر در محشر آئی
سوزیدی اعمال میزان چه کردی
هوش مصنوعی: اگر در روز قیامت حاضر شوی، عمل‌های من چقدر سنگین خواهند بود و چه سرنوشتی را رقم خواهند زد.
درمان طلبرا دردی نباشد
گر درد بودی درمان چه کردی
هوش مصنوعی: اگر کسی به دنبال درمان است، در واقع به این معناست که دردی وجود دارد. پس اگر درد وجود نداشت، چه نیازی به درمان بود؟
از دوست زاهد گر بوی بردی
حوران چه کردی غلمان چه کردی
هوش مصنوعی: اگر از دوست زاهد بویی از زیبایی‌های بهشتی بردی، با غلمان‌ها چه کردی؟
با آتش عشق در جنت فیض
گر راه دادی رضوان چه کردی
هوش مصنوعی: اگر عشق به تو همانند آتش در بهشت باشد، رضوان به چه کار آمده است؟