غزل شمارهٔ ۸۴۲
گرفتم ملک جان الحمدالله
گذشتم از جهان الحمدالله
چه جان و چه جهان چه ملک و چه ملک
شدم تا جان جان الحمدالله
مکان را در نوردیدم بهمت
شدم تا لامکان الحمدالله
برون کردم سر از عالم نهادم
قدم بر آسمان الحمدالله
ز مهر فانیان دل بر گرفتم
شدم از باقیان الحمدالله
ز محکومان بریدم رو نهادم
سوی آن حکمران الحمدالله
ز چاه طبع یوسف وار رفتم
بسوی مصر جان الحمدالله
ز خوف عقل یونس وار جستم
بصحرای عیان الحمدالله
ز بود فیض و نابودش برستم
نه این ماند و نه آن الحمدالله
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گرفتم ملک جان الحمدالله
گذشتم از جهان الحمدالله
هوش مصنوعی: با کمال خرسندی و شکرگزاری، به دنیای دیگری وارد شدم و از زندگی دنیوی گذر کردم.
چه جان و چه جهان چه ملک و چه ملک
شدم تا جان جان الحمدالله
هوش مصنوعی: من برای جان و دنیا، برای ملک و سلطنت به وجود آمدم تا در نهایت جانم را سپاس گزارم.
مکان را در نوردیدم بهمت
شدم تا لامکان الحمدالله
هوش مصنوعی: به خاطر اراده و تلاش خود، به جاهایی سفر کردم که قبلاً تصورشان را نمیکردم و اکنون از این پیشرفت خوشحالم.
برون کردم سر از عالم نهادم
قدم بر آسمان الحمدالله
هوش مصنوعی: با کمال شگفتی از دنیای مادی جدا شدم و به دنیای بالاتر و معنوی قدم گذاشتم. سپاس خدا را که این توفیق نصیبم شد.
ز مهر فانیان دل بر گرفتم
شدم از باقیان الحمدالله
هوش مصنوعی: به خاطر محبت و عشق به انسانهای فانی، از وابستگی به چیزهای باقی ماندم جدا شدم. شکر خدا!
ز محکومان بریدم رو نهادم
سوی آن حکمران الحمدالله
هوش مصنوعی: از افراد محکوم و ستمدیده فاصله گرفتم و به سمت آن حاکم رحیم و مهربان روی آوردم. سپاس خدا را که به این مسیر هدایت شدم.
ز چاه طبع یوسف وار رفتم
بسوی مصر جان الحمدالله
هوش مصنوعی: من از چاه احساسات و ذاتی مانند یوسف بیرون آمدم و به سمت سرزمین مصر که نماد جان و زندگی است، رفتم و از این موضوع سپاسگزارم.
ز خوف عقل یونس وار جستم
بصحرای عیان الحمدالله
هوش مصنوعی: به خاطر ترس از عقل و اندیشه، مانند یونس (پیامبر) از دریا به صحرا و دشت روی آوردم. شکر خدا که در این وضعیت به سر میبرم.
ز بود فیض و نابودش برستم
نه این ماند و نه آن الحمدالله
هوش مصنوعی: به واسطهی وجود او به خوشبختی و بهرهمندی رسیدم و حالا نه آن چیز باقی مانده و نه این، سپاس خدا را.