غزل شمارهٔ ۸۴۳
شدم آگه ز راه الحمدالله
که عشقم شد پناه الحمدالله
رهی کارد مرا تا درگه او
بمن بنمود اله الحمدالله
سحاب رحمتش بر من ببارید
ز دل شستم گناه الحمدالله
بیکدم کهربای عشق بربود
دل و جان را چو کاه الحمدالله
رسن آمد ز بالا یوسف جان
برون آمد ز چاه الحمدالله
چو در تاریکی زلفش فتادم
رخی دیدم چو ماه الحمدالله
طریقت را حقیقت را بدیدم
در آن زلف سیاه الحمدالله
ره ایمان ز زلف کفر دیدم
نهادم رو براه الحمدالله
گدائی کردم از مستانش جامی
شدم سر مست شاه الحمدالله
چو فیض از فیض حق جامی کشیدم
وجودم شد تباه الحمدالله
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شدم آگه ز راه الحمدالله
که عشقم شد پناه الحمدالله
هوش مصنوعی: متوجه شدم که عشق من، به لطف خدا، به من پناه داده است و از این آگاهی خوشحالم.
رهی کارد مرا تا درگه او
بمن بنمود اله الحمدالله
هوش مصنوعی: مرا در مسیر زندگی با مشکلات و چالشها روبرو کردند، اما به لطف او، سرانجام به مقام و فضایی نیکو دست یافتم که شایستهام است. سپاسگزارم باری تعالی.
سحاب رحمتش بر من ببارید
ز دل شستم گناه الحمدالله
هوش مصنوعی: باران رحمت الهی بر من ببارد و من از دل، گناهان را شستم، سپاسگزارت در برابر این نعمت هستم.
بیکدم کهربای عشق بربود
دل و جان را چو کاه الحمدالله
هوش مصنوعی: در لحظهای، عشق مانند کهربا دل و جانم را به خود جذب کرد، مانند کاهی که در وزش باد به پرواز در میآید. خدایا شکر که چنین حالتی برایم پیش آمد.
رسن آمد ز بالا یوسف جان
برون آمد ز چاه الحمدالله
هوش مصنوعی: کمککردن به یوسف از بالای چاه نشان میدهد که او از سختیها و مشکلات رهایی یافته است و به زندگی جدیدی دست پیدا کرده است. شکر خدا که این اتفاق خوش البته افتاده است.
چو در تاریکی زلفش فتادم
رخی دیدم چو ماه الحمدالله
هوش مصنوعی: وقتی در تاریکی زلف گیسوانش افتادم، چهرهای را دیدم که مانند ماه روشن است. سپاسگزارم.
طریقت را حقیقت را بدیدم
در آن زلف سیاه الحمدالله
هوش مصنوعی: در آن موی سیاه، حقیقت و راه را دیدم و خدارا شکر میکنم.
ره ایمان ز زلف کفر دیدم
نهادم رو براه الحمدالله
هوش مصنوعی: در مسیر ایمان، به زیباییهای کفر برخورد کردم و با رویی خوش، تصمیم گرفتم که در این راه قدم بگذارم. سپاس خداوند را که هدایت شدم.
گدائی کردم از مستانش جامی
شدم سر مست شاه الحمدالله
هوش مصنوعی: من از دلشادانی و خوشگذرانیاش خواستم که به من یک جام بدهد و اکنون با خوشحالی و سرمستی فرو رفتهام. سپاسگزارم از این حال خوب.
چو فیض از فیض حق جامی کشیدم
وجودم شد تباه الحمدالله
هوش مصنوعی: زمانی که از رحمت الهی، بهرهای بردم، وجودم دچار تغییر و نابودی شد، سپاس خدا را.