غزل شمارهٔ ۸۲۴
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۸۲۴ به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
در بیت ششم به نظر میرسه این متن صحیح باشه:
ز بس بستم خیال تو تو گشتم پای تا سر من
تو آمد خرده خرده رفت من آهسته آهسته
---
پاسخ: با تشکر؛
ز بس گشتم خیال تو، تو گشتم پای تا سر من
تو آمد رفته رفت من آهسته آهسته
با پیشنهاد شما جایگزین شد.
ز س گشتم خیال تو تو گشتم پای تا سرمن
تو آمد رفته رفته رفت من آهسته آهسته
این درست تر
با تشکر از دوستان، صحیح این بیت به صورت زیر است:
ز بس بستم خیال تو، تو گشتم پای تا سر من
تو آمد رفته رفته، رفت من آهسته آهسته
با توجه به زندگی فیض بعد از محتشم و اینکه هر دو در کاشان زیسته اند بعید نیست که این غزل فیض در استقبال از عزل رفته رفته محتشم باشد که در این صورت باید رفته رفته درست باشد:
گفتی که رفته رفته چو عمر آیمت به سر
عمرم زدیر آمدنت رفته رفته رفت
چه میشد گر که میشد گنجه ای چون اولیای حق
سراپایش حسن اندر حسن آهسته آهسته
بیت 6 مصرع 2
تو آمد ذره ذره رفت من آهسته آهسته
درود بر شما
فکر کنم اینطور صحیحتر باشه
زبس کردم خیال تو ، تو گشتم پای تا سر من
تو آمد خرده خرده رفت من آهسته آهسته
درود فروان به همگی دوستان
در این غزل جناب فیض کاشانی به زیبایی مقامش رو اعلام میکنه و منظورش اینه که من به مقام فنا رسیدم که درجه بسیار بسیار بالایی در عرفان و تصوف هست. درود بر روح بزرگش
سلام
ای کاش اقلا در بیت سوم "من " قافیه را تبدیل به تن کنیم تا ایراد قوافی کمتر شود.
ترا مقصود آن باشد که قربان رهت گردم
ربائی دل که گیری جان ز تن آهسته آهسته
با سلام
آنچه مهم است اصالت شعر و گفته ی شاعر میباشد و جمله ی سایر منظورها باید برای این منظور کنار نهاده گردد
شاعر همانطور که در مکتوبات کهن قید شده برای استفاده از قرینه ی اسمی عبارت "رفته رفته" را در تعامل با "رفت من آهسته آهسته" تعمدا آورده است
ازینرو با نظر خود شاعر موافق تر بوده و "توآمد رفته رفته، رفت من آهسته آهسته" درست تر از سایر عبارات به نظر می آید
دوستان آنچه ایراد قوافی نامیده شد به واقع ایراد نیست برای بزرگی چون فیض کاشانی
با تقدیم احترام
دوستان این شعر از نظر قوافی مشکل دارد, اینکه شعر از شاعری کوچک یا بزرگ است این مشکل را حل نمیکند, کلمه ی من چهار بار به عنوان قافیه استفاده شده است, که تنها دو بار استفاده از آن ا را البته با اغماض میتوان قبول کرد...
دوستانی که میفرمایید ز بس گشتم خیال تو.. خیال گشتن صحیح نیست.خیال بستن ٬ یعنی خیال کسی را در ذهن بستن،ترکیب درستیه.یعنی شما از فیض کاشانی بیشتر میدانید...!!!
کلیات علامه ملا محمد محسن فیض کاشانی - جلد 2 - صفحه 1167 ...
ز بس بستم خیال تو ،تو گشتم پای تا سر من
تو آمد رفته رفته،رفت من آهسته آهسته
در زمینه ایراد تکرار قوافی از آن رو که مبنای شعرای سبک هندی، حتی بزرگی چون صائب، بر قبول نداشتن این ایراد است لذا عمدا به تکرار قافیه دست می زده اند و این نه به خاطر ضعف قدرت شاعری که به دلیل رهایی از بند این قانون دست و پاگیر بوده است.
اینان معتقد بوده اند باید در پی معنا بود
و اگر لفظ دست و پاگیر شد باید قیدش را زد
آهسته آهسته...