گنجور

غزل شمارهٔ ۸۲۴

دل از من بردی ای دلبر به فن آهسته آهسته
تهی کردی مرا از خویشتن آهسته آهسته
کشی جان را به نزد خود ز تابی کافکنی در دل
به سان آنکه می‌تابد رسن آهسته آهسته
ترا مقصود آن باشد که قربان رهت گردم
ربایی دل که گیری جان ز من آهسته آهسته
چو عشقت در دلم جا کرد و شهر دل گرفت از من
مرا آزاد کرد از بود من آهسته آهسته
به عشقت دل نهادم زین جهان آسوده گردیدم
گسستم رشته جان را ز تن آهسته آهسته
ز بس بستم خیال تو تو گشتم پای تا سر من
تو آمد خرده خرده رفت من آهسته آهسته
سپردم جان و دل نزد تو و خود از میان رفتم
کشیدم پای از کوی تو من آهسته آهسته
جهان پر شد ز حرف فیض و رندی‌های پنهانش
شدم افسانهٔ هر انجمن آهسته آهسته

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل از من بردی ای دلبر به فن آهسته آهسته
تهی کردی مرا از خویشتن آهسته آهسته
هوش مصنوعی: ای محبوب، تو بدون اینکه متوجه شوم، قلبم را از من گرفتی و به آرامی مرا از خودم خالی کردی.
کشی جان را به نزد خود ز تابی کافکنی در دل
به سان آنکه می‌تابد رسن آهسته آهسته
هوش مصنوعی: جان خود را به گونه‌ای به نزد خود بکش که همانند رسنی که به آرامی خم می‌شود، در دل تاب بخورد.
ترا مقصود آن باشد که قربان رهت گردم
ربایی دل که گیری جان ز من آهسته آهسته
هوش مصنوعی: من هدفم این است که برای تو قربانی شوم، زیرا تو به آرامی دل مرا می‌گیری و جانم را از من می‌ستانی.
چو عشقت در دلم جا کرد و شهر دل گرفت از من
مرا آزاد کرد از بود من آهسته آهسته
هوش مصنوعی: وقتی عشق تو در دل من جا گرفت و احساساتم را تسخیر کرد، مرا به آرامی از وجود خود رهانید.
به عشقت دل نهادم زین جهان آسوده گردیدم
گسستم رشته جان را ز تن آهسته آهسته
هوش مصنوعی: به خاطر عشق تو، دل خود را به تو سپردم و از این دنیا احساس آرامش کردم. به آرامی، ارتباط جانم را با بدنم قطع کردم.
ز بس بستم خیال تو تو گشتم پای تا سر من
تو آمد خرده خرده رفت من آهسته آهسته
هوش مصنوعی: به خاطر تفکر مداوم درباره‌ی تو، تمام وجودم به تو اختصاص یافته است. تو کم‌کم به زندگی‌ام وارد شدی و کم‌کم نیز از آن خارج شدی، در حالی که من آرام و بی‌صدا این فرایند را مشاهده کردم.
سپردم جان و دل نزد تو و خود از میان رفتم
کشیدم پای از کوی تو من آهسته آهسته
هوش مصنوعی: عشق و دل خود را به تو سپردم و خودم کم‌کم از این دنیا کنار رفتم، آرام آرام از راهت دور شدم.
جهان پر شد ز حرف فیض و رندی‌های پنهانش
شدم افسانهٔ هر انجمن آهسته آهسته
هوش مصنوعی: دنیا پر از گفتار و رازهای فیض و رندی شده و من تبدیل به داستانی شدم که در هر جمعی به آرامی نقل می‌شود.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۸۲۴ به خوانش فاطمه زندی

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"خیال"
با صدای فائزه زارع رفیع (آلبوم خیال)

حاشیه ها

1389/01/14 19:04
مهرداد

در بیت ششم به نظر میرسه این متن صحیح باشه:
ز بس بستم خیال تو تو گشتم پای تا سر من
تو آمد خرده خرده رفت من آهسته آهسته
---
پاسخ: با تشکر؛
ز بس گشتم خیال تو، تو گشتم پای تا سر من
تو آمد رفته رفت من آهسته آهسته
با پیشنهاد شما جایگزین شد.

1390/12/03 06:03
سجاد

ز س گشتم خیال تو تو گشتم پای تا سرمن
تو آمد رفته رفته رفت من آهسته آهسته

این درست تر

1391/07/10 16:10
بیات

با تشکر از دوستان، صحیح این بیت به صورت زیر است:
ز بس بستم خیال تو، تو گشتم پای تا سر من
تو آمد رفته رفته، رفت من آهسته آهسته

1391/10/14 22:01
هونام

با توجه به زندگی فیض بعد از محتشم و اینکه هر دو در کاشان زیسته اند بعید نیست که این غزل فیض در استقبال از عزل رفته رفته محتشم باشد که در این صورت باید رفته رفته درست باشد:
گفتی که رفته رفته چو عمر آیمت به سر
عمرم زدیر آمدنت رفته رفته رفت

1392/03/18 21:06
حسن

چه میشد گر که میشد گنجه ای چون اولیای حق
سراپایش حسن اندر حسن آهسته آهسته

1392/09/27 16:11
habib ghanbari

بیت 6 مصرع 2
تو آمد ذره ذره رفت من آهسته آهسته

1395/04/26 01:06
فرزاد شهزاد

درود بر شما
فکر کنم اینطور صحیحتر باشه
زبس کردم خیال تو ، تو گشتم پای تا سر من
تو آمد خرده خرده رفت من آهسته آهسته

1396/04/13 13:07
رادوین

درود فروان به همگی دوستان
در این غزل جناب فیض کاشانی به زیبایی مقامش رو اعلام میکنه و منظورش اینه که من به مقام فنا رسیدم که درجه بسیار بسیار بالایی در عرفان و تصوف هست. درود بر روح بزرگش

1396/05/23 03:07
مسعود فرهیان

سلام
ای کاش اقلا در بیت سوم "من " قافیه را تبدیل به تن کنیم تا ایراد قوافی کمتر شود.
ترا مقصود آن باشد که قربان رهت گردم
ربائی دل که گیری جان ز تن آهسته آهسته

1397/02/13 17:05

با سلام
آنچه مهم است اصالت شعر و گفته ی شاعر میباشد و جمله ی سایر منظورها باید برای این منظور کنار نهاده گردد
شاعر همانطور که در مکتوبات کهن قید شده برای استفاده از قرینه ی اسمی عبارت "رفته رفته" را در تعامل با "رفت من آهسته آهسته" تعمدا آورده است
ازینرو با نظر خود شاعر موافق تر بوده و "توآمد رفته رفته، رفت من آهسته آهسته" درست تر از سایر عبارات به نظر می آید
دوستان آنچه ایراد قوافی نامیده شد به واقع ایراد نیست برای بزرگی چون فیض کاشانی
با تقدیم احترام

1398/06/05 06:09
علی

دوستان این شعر از نظر قوافی مشکل دارد, اینکه شعر از شاعری کوچک یا بزرگ است این مشکل را حل نمیکند, کلمه ی من چهار بار به عنوان قافیه استفاده شده است, که تنها دو بار استفاده از آن ا را البته با اغماض میتوان قبول کرد...

1398/07/26 09:09
عارف

دوستانی که می‌فرمایید ز بس گشتم خیال تو..‌ خیال گشتن صحیح نیست.خیال بستن ٬ یعنی خیال کسی را در ذهن بستن،ترکیب درستیه.یعنی شما از فیض کاشانی بیشتر میدانید...!!!

1399/11/18 03:02

کلیات علامه ملا محمد محسن فیض کاشانی - جلد 2 - صفحه 1167 ...
ز بس بستم خیال تو ،تو گشتم پای تا سر من
تو آمد رفته رفته،رفت من آهسته آهسته
در زمینه ایراد تکرار قوافی از آن رو که مبنای شعرای سبک هندی، حتی بزرگی چون صائب، بر قبول نداشتن این ایراد است لذا عمدا به تکرار قافیه دست می زده اند و این نه به خاطر ضعف قدرت شاعری که به دلیل رهایی از بند این قانون دست و پاگیر بوده است.
اینان معتقد بوده اند باید در پی معنا بود
و اگر لفظ دست و پاگیر شد باید قیدش را زد

1401/12/08 17:03
سفید

 

آهسته آهسته...