گنجور

غزل شمارهٔ ۸۲۲

ای ز کویت ره گذر بسته
غیرتت بر نظاره در بسته
دسته دسته ز گلشن آمده گل
پیش رخسار تو کمر بسته
نشود خسته تا به تیر نظر
بر جمالت حیا سپر بسته
بر جبینت ز شرم نظاره
قطره قطره گهر عرق بسته
همه شب آسمان بچندین چشم
بر سراپای تو نظر بسته
میگشاید دلت ز نالهٔ ما
بر دعا زان در اثر بسته
جذبهٔ عشق در دل حسنت
عاشقانرا ره سفر بسته
غم تو دل گشاست ز آنرو دل
در اندیشهٔ دگر بسته
تا بکوی توفیض یافته راه
خدمتت را بجان کمر بسته

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای ز کویت ره گذر بسته
غیرتت بر نظاره در بسته
هوش مصنوعی: ای تو که به خاطر غیرتت اجازه نمی‌دهی کسی جز خودت به تماشای جمالت بیاید.
دسته دسته ز گلشن آمده گل
پیش رخسار تو کمر بسته
هوش مصنوعی: گروه گروه از باغ گل آمده‌اند و گل‌ها را به پیش روی تو آورده‌اند، درحالی که برای تو زینت و زیبایی گذاشته‌اند.
نشود خسته تا به تیر نظر
بر جمالت حیا سپر بسته
هوش مصنوعی: خسته نخواهم شد تا زمانی که با نگاهی به زیبایی‌ات پشت حیا پنهان شده‌ام.
بر جبینت ز شرم نظاره
قطره قطره گهر عرق بسته
هوش مصنوعی: بر پیشانی تو از خجالت، به‌تدریج دانه‌های عرق مانند مروارید نشسته است.
همه شب آسمان بچندین چشم
بر سراپای تو نظر بسته
هوش مصنوعی: هر شب، آسمان با چشمانش به تمام زیبایی‌های تو خیره شده است.
میگشاید دلت ز نالهٔ ما
بر دعا زان در اثر بسته
هوش مصنوعی: دل‌تان به خاطر ناله‌های ما به دعا باز می‌شود و نتیجهٔ آن، در از بین رفتن درهای بسته است.
جذبهٔ عشق در دل حسنت
عاشقانرا ره سفر بسته
هوش مصنوعی: جذبهٔ عشق در دل زیبایی تو، راه سفر عاشقان را محدود کرده است.
غم تو دل گشاست ز آنرو دل
در اندیشهٔ دگر بسته
هوش مصنوعی: غم تو دل را باز کرده است و به همین خاطر دل من در فکر مساله‌ای دیگر بسته شده است.
تا بکوی توفیض یافته راه
خدمتت را بجان کمر بسته
هوش مصنوعی: من با تمام وجود به مسیر خدمت به تو ادامه می‌دهم و برای این کار آماده‌ام.