گنجور

غزل شمارهٔ ۸۲

ای که در راه خدایت چشم غیرت رهبرست
باغ را بنگر که از آثار رحمت اخضر است
کیف یحیی الارض بعد الموت را نظّاره کن
تا عیان گردد ترا بعثی که حشر اکبر است
سبغة الله را نگر آثار قدرت را به بین
حبذا آیات آنگو خالق خشک و ترست
بر درختی راست تسبیحی و ذکری در سجود
از زبان حال بشنو گوش جانت گر کراست
یک از شاخها را بر درختان جا بجا
در ثنای حق زهر برگی زبان دیگر است
زبان بیزبانی نیز دارد رازها
لیک گوش جاهلان از استماع آن کر است
بر ورق از هر درخت آیات حق را دفتریست
آنکسی خواند که او را چشم و گوشی دیگر است
هر رگی از هر ورق از صنع بیچون آیتی است
آن رسد در سر آن آیت که حکمت را در است
حکمت این رنگها و نقش ها در برگها
آن کسی فهمد که او را عقل و هوشی در سر است
با زبان حال گوید در بهار اشکوفها
هی چی لطفست این که درما از خدای اکبرست
هر گلی و سبزهٔ را بر درخت و بر زمین
رنگ در رنگ و طراوت در طراوت مضمر است
سیم و زر کرده نثار مقدم صاحبدلان
هرشکوفه یا گلی را کو بکف سیم و زر است
غنچه دلتنگ است و گل خندان و بلبل درفغان
لطف و قهر از باطن هر یک بنوعی مظهر است
لطف و قهرش در شقایق گشته با هم جلوه گر
از درون دل داغدار و از برون رخ احمر است
نرگس بیمار با ساقی سراید بر منار
اسم دیگر بر زبان سوسن و نیلوفرست
فصل تابستان بود هر میوهٔ را جلوهٔ
هر یکی را رنگی و بوئی و طعم دیگر است
در خزان انواع الوان بر درختان جلوه گر
چشم هر سوافکنی هر یک زدیگر بهتر است
در زمستان میکند پنهان عبادت را درخت
از برون گر خشک بینی از درون سبز و ترست
بیگمان هر کو تأمل در چنین صنعی کند
هم بصر هم سمع یابد گر دلش کور و کرست
سوی باغ آ فیض و اسرار الهی را به بین
نیست دیدن چون شنیدن این دگر آن دگر است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای که در راه خدایت چشم غیرت رهبرست
باغ را بنگر که از آثار رحمت اخضر است
هوش مصنوعی: ای کسی که در مسیر خداوند، غیرت و رهبری‌ات را به نمایش می‌گذاری، به باغ نگاه کن که نشانه‌های رحمت الهی در آن جلوه‌گر است و سبز و سرزنده به نظر می‌رسد.
کیف یحیی الارض بعد الموت را نظّاره کن
تا عیان گردد ترا بعثی که حشر اکبر است
هوش مصنوعی: به تماشا بنشین که چگونه زمین پس از مرگ زنده می‌شود، تا برایت روشن گردد که روز قیامت یک حشر بزرگ و عظیم خواهد بود.
سبغة الله را نگر آثار قدرت را به بین
حبذا آیات آنگو خالق خشک و ترست
هوش مصنوعی: رنگ خدا را ببین و نشانه‌های قدرت او را ملاحظه کن. چه خوب است نشانه‌ها و آثاری که از خالق همه چیز، هم تر و هم خشک، نمایان است.
بر درختی راست تسبیحی و ذکری در سجود
از زبان حال بشنو گوش جانت گر کراست
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که بر روی درختی درست مانند تسبیحی نشسته است که در حال سجده است. اگر با گوش جان به زبان حال آن توجه کنی، می‌توانی سخن او را بشنوی. این پیغام به یادآوری قدرت و عظمت طبیعت و ارتباط آن با روح معنوی انسان اشاره دارد.
یک از شاخها را بر درختان جا بجا
در ثنای حق زهر برگی زبان دیگر است
هوش مصنوعی: یکی از شاخه‌ها را در درختان جابجا می‌کنیم، در حالی که به ستایش خدا مشغولیم و زهر برگی به مانند زبانی دیگر است.
زبان بیزبانی نیز دارد رازها
لیک گوش جاهلان از استماع آن کر است
هوش مصنوعی: زبان بی‌زبان هم دارای اسراری است، اما گوش‌های نادان قادر به شنیدن آن نیستند.
بر ورق از هر درخت آیات حق را دفتریست
آنکسی خواند که او را چشم و گوشی دیگر است
هوش مصنوعی: بر روی هر درخت، نشانه‌های حقیقت به نوعی نوشته شده است. تنها کسی می‌تواند این نشانه‌ها را درک کند که چشم و گوش متفاوتی داشته باشد.
هر رگی از هر ورق از صنع بیچون آیتی است
آن رسد در سر آن آیت که حکمت را در است
هوش مصنوعی: هر بخشی از موجودات دنیا، نشانه‌ای از آفرینش بی‌نقص است و این نشانه‌ها در نهایت به درک حکمت عمیق‌تری از هستی منتهی می‌شوند.
حکمت این رنگها و نقش ها در برگها
آن کسی فهمد که او را عقل و هوشی در سر است
هوش مصنوعی: تنوع رنگ‌ها و طرح‌های موجود در برگ‌ها فقط افرادی که عقل و درک دارند می‌توانند به عمق معنای آن پی ببرند.
با زبان حال گوید در بهار اشکوفها
هی چی لطفست این که درما از خدای اکبرست
هوش مصنوعی: با زبان حال خود در بهار شکوفه‌ها می‌گوید: "چه لطفی است این، که این همه زیبایی و نعمت‌ها، از سوی خداوند بزرگ به ما عطا شده است."
هر گلی و سبزهٔ را بر درخت و بر زمین
رنگ در رنگ و طراوت در طراوت مضمر است
هوش مصنوعی: هر گل و گیاهی که روی درخت و زمین می‌روید، رنگ و طراوت خاصی دارد که در دل خود پنهان کرده است.
سیم و زر کرده نثار مقدم صاحبدلان
هرشکوفه یا گلی را کو بکف سیم و زر است
هوش مصنوعی: خود را به خوبی و زیبایی می‌نُمایم و در پیشگاه صاحبدلان، همه چیز را برای آن‌ها فدای خود می‌کنم؛ هر شکوفه یا گلی که به دستان کسی از طلا و نقره باشد، از ارزش و اهمیت بیشتری برخوردار است.
غنچه دلتنگ است و گل خندان و بلبل درفغان
لطف و قهر از باطن هر یک بنوعی مظهر است
هوش مصنوعی: غنچه‌ای در دل حسرت دارد، در حالی که گل شاداب و خوشحال به نظر می‌رسد و بلبل نیز در حال شکایت و ناله است. هر یک از این موجودات به نوعی نمایانگر شادی یا ناخوشی در درون خود هستند.
لطف و قهرش در شقایق گشته با هم جلوه گر
از درون دل داغدار و از برون رخ احمر است
هوش مصنوعی: لطافت و غضب او در شقایق به طرز عجیبی کنار هم نمایان شده است؛ از درون دل حزین و از بیرون چهره‌ای سرخ دارد.
نرگس بیمار با ساقی سراید بر منار
اسم دیگر بر زبان سوسن و نیلوفرست
هوش مصنوعی: نرگس خسته و رنجور با ساقی در بالای منار می‌خواند و نام‌هایی دیگر مانند سوسن و نیلوفر را بر زبان می‌آورد.
فصل تابستان بود هر میوهٔ را جلوهٔ
هر یکی را رنگی و بوئی و طعم دیگر است
هوش مصنوعی: در فصل تابستان، هر میوه زیبایی خاص خود را دارد و هر یک با رنگ، بوی و طعمی متفاوت شناخته می‌شود.
در خزان انواع الوان بر درختان جلوه گر
چشم هر سوافکنی هر یک زدیگر بهتر است
هوش مصنوعی: در پاییز، درختان با رنگ‌های مختلف و زیبایی خود را به نمایش می‌گذارند و هر یک از آن‌ها نسبت به دیگری جذاب‌تر و دل‌فریب‌تر به نظر می‌رسد.
در زمستان میکند پنهان عبادت را درخت
از برون گر خشک بینی از درون سبز و ترست
هوش مصنوعی: درخت در زمستان، وقتی که از بیرون خشک به نظر می‌رسد، در واقع درونش زنده و سرسبز است و عبادت و زندگی خود را پنهان کرده است.
بیگمان هر کو تأمل در چنین صنعی کند
هم بصر هم سمع یابد گر دلش کور و کرست
هوش مصنوعی: بدون شک، هر کس که به چنین خلقتی فکر کند، اگرچه دلش بی‌خبر و نادان باشد، باز هم می‌تواند با چشمانش ببیند و با گوش‌هایش بشنود.
سوی باغ آ فیض و اسرار الهی را به بین
نیست دیدن چون شنیدن این دگر آن دگر است
هوش مصنوعی: به سمت باغ برو و از نعمت‌ها و اسرار الهی بهره‌مند شو. دیدن این اسرار، با شنیدن آن‌ها متفاوت است؛ هر کدام تجربه‌ای خاص به خود دارد.