گنجور

غزل شمارهٔ ۸۱۴

میفزاید جان حدیث عاشقان بسیار گو
بگذر از افسانه اغیار و حرف یار گو
حرف وصل یار گلزار است و حرف هجر خار
خار خار گفتنی گر داری از گلزار گو
آن حدیثی کآورد درد طلب تکرار کن
یکه حرفی کان دهد جانرا طرب صد بار گو
از زمین و آسمان تا چند خواهی گفت حرف
یکزمان بگذار ذکر یارو از دیار گو
گر طهارت خواهی از غیر خدا بیزار شو
ور تجارت خوشترت میآید از بازار گو
حرف دی گربه بود ز امروز دم میزن زدی
حرف پار ار به بود ز امسال حرف پار گو
بر کران باش و گران گوش از دم بیگانگان
چون حدیث یار آمد در میان بسیار گو
حرف اهل عشق را مستانه گوئی باک نیست
چون بحرف عاقلان گویا شوی هشیار گو
تا تو هشیاری ز سر اهل عرفان دم مزن
مست چون گردی ز اسرار آنکه از ستار گو
گوئی از شیرین لبان حرفی شکر نامش بنه
وز کرانان چون سخن گویند زهرمار گو
ایکه مینازی به نظم و نثر رنگارنگ خویش
چند از گفتار گوئی یکره از کردار گو
این سخنها را بیان بیش ازین در کار هست
بعد از این ای فیض اگر گوئی سخن طومار گو

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

میفزاید جان حدیث عاشقان بسیار گو
بگذر از افسانه اغیار و حرف یار گو
هوش مصنوعی: عشق و حال و احوال عاشقان را بیشتر بگو، بی‌آنکه به داستان‌های دیگران توجه کنی؛ فقط از حرف‌ها و احساسات معشوق بگو.
حرف وصل یار گلزار است و حرف هجر خار
خار خار گفتنی گر داری از گلزار گو
هوش مصنوعی: صحبت از وصال معشوق زیبا و دلپذیر است، در حالی که سخن از جدایی، زجرآور و تلخ به نظر می‌رسد. اگر تو هم از زیبایی‌های عشق و وصال لذت می‌بری، درباره آنها حرف بزن.
آن حدیثی کآورد درد طلب تکرار کن
یکه حرفی کان دهد جانرا طرب صد بار گو
هوش مصنوعی: هر داستانی که دربارهٔ درد و تلاش برای رسیدن به خواسته‌ها روایت شده را دوباره تکرار کن، زیرا کلامی که روح را شاد می‌کند، باید صد بار بیان شود.
از زمین و آسمان تا چند خواهی گفت حرف
یکزمان بگذار ذکر یارو از دیار گو
هوش مصنوعی: تا کی می‌خواهی از زمین و آسمان صحبت کنی؟ بهتر است یاد یار را از دیار خود بر زبان بیاوری.
گر طهارت خواهی از غیر خدا بیزار شو
ور تجارت خوشترت میآید از بازار گو
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی پاک و معصوم باشی، از هرچه غیر از خداست بیزار شو. اما اگر دوست داری در تجارت و بازار فعالیت کنی، آن را انتخاب کن.
حرف دی گربه بود ز امروز دم میزن زدی
حرف پار ار به بود ز امسال حرف پار گو
هوش مصنوعی: گربه دیروز حرفی برای گفتن داشت، اما امروز فقط در مورد اتفاقات گذشته صحبت می‌کند. او به گذشته اشاره می‌کند و از آن یاد می‌کند، در حالی که به حال و آینده توجهی ندارد.
بر کران باش و گران گوش از دم بیگانگان
چون حدیث یار آمد در میان بسیار گو
هوش مصنوعی: بر فراز بایست و به خوبی گوش کن، وقتی سخن از دیگران به میان می‌آید، به ویژه که صحبت از محبوب پیش آید.
حرف اهل عشق را مستانه گوئی باک نیست
چون بحرف عاقلان گویا شوی هشیار گو
هوش مصنوعی: اگر دربارهٔ عشق با شور و شوق صحبت کنی، هیچ مشکلی نیست؛ اما اگر بخواهی مانند عقلا و با اندیشه‌های سنجیده صحبت کنی، باید هوشیار باشی.
تا تو هشیاری ز سر اهل عرفان دم مزن
مست چون گردی ز اسرار آنکه از ستار گو
هوش مصنوعی: اگر تو به حقیقت و شناخت عارفان دست نیافتی، هیچ‌گاه در مورد آن‌ها صحبت نکن. هنگامی که به حالت مستی و از خود بی‌خود شدن رسیدی، از اسرار آن‌ها بشنو و فراگیر.
گوئی از شیرین لبان حرفی شکر نامش بنه
وز کرانان چون سخن گویند زهرمار گو
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که سخن از کسی با لب‌هایی شیرین و گویایی شیرین دارد، که هر کلامش مثل شکر لذیذ است. اما اگر از افرادی بی‌رحم و تلخ‌زبان صحبت شود، حرف‌هایشان مانند زهر است و می‌تواند زخم بزند.
ایکه مینازی به نظم و نثر رنگارنگ خویش
چند از گفتار گوئی یکره از کردار گو
هوش مصنوعی: ای کسی که به شعر و نثر زیبا و رنگارنگ خود می‌نازی، کمی از سخنانت بگو، اما بیشتر به کارها و رفتارهای خود توجه کن.
این سخنها را بیان بیش ازین در کار هست
بعد از این ای فیض اگر گوئی سخن طومار گو
هوش مصنوعی: این حرف‌ها را باید بیشتر بگوییم، بعد از این، ای فیض، اگر بخواهی صحبت کنی، باید مثل یک طومار حرف بزنی.