گنجور

غزل شمارهٔ ۸۱۱

هجران جانان تا بچند آ» یار کو آن یار کو
وین شورش دل تا بکی دلدار کو دلدار کو
در سینه دلها شد طپان جانها ز تنها شد زوان
تا کی بود این رو نهان دیدار کو دیدار کو
ذرات عالم مست او خورده شراب از دست او
نغمه‌سرایان کو بکو خمار کو خمار کو
افلاک سر گردان و مست خاکست مدهوش الست
در عالم بالا و پست هشیار کو هشیار کو
حلاج محو آن جمال دستک زنان در وجد و حال
نغمه‌سرا کای ذوالجلال آندار کو آندار کو
در دنیی و عقبی مپیچ جز حق همه هیچست هیچ
در دار عالم غیر حق دیار کو دیار کو
حق در برابر روبرو بنموده رو از چار سو
کوران گرفته جستجو کان یار کو کان یار کو
منصور انالحق میزند من صور حق حق میزنم
زینصور انا شاهد فنا جز یار کو جز یار کو
گر راست میگوئی تو فیض دم در کش و خاموش باش
آنرا که باشد محو یار گفتار کو گفتار کو

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هجران جانان تا بچند آ» یار کو آن یار کو
وین شورش دل تا بکی دلدار کو دلدار کو
هوش مصنوعی: فراق معشوق تا چه زمانی ادامه دارد؟ یار کجاست؟ این دل‌تپش و آشفتگی تا کی خواهد بود؟ معشوق کجاست؟
در سینه دلها شد طپان جانها ز تنها شد زوان
تا کی بود این رو نهان دیدار کو دیدار کو
هوش مصنوعی: در دل‌ها احساسات به شدت جاری است، جان‌ها به خاطر تنهایی می‌تپند. این وضعیت چقدر ادامه خواهد داشت؟ کی قرار است که این دیدار رخ دهد و تنهایی پایان یابد؟
ذرات عالم مست او خورده شراب از دست او
نغمه‌سرایان کو بکو خمار کو خمار کو
هوش مصنوعی: تمامی موجودات در جهان تحت تأثیر مستی او هستند و از جام او نوشیده‌اند. پس آوازخوانان کجایند؟ کجا هستند کسانی که در حال خمار و مستی‌اند؟
افلاک سر گردان و مست خاکست مدهوش الست
در عالم بالا و پست هشیار کو هشیار کو
هوش مصنوعی: آسمان‌ها در حال چرخش و گمراهی هستند و زمین در خواب و بی‌خبری به سر می‌برد. در عالم بالا و پایین، کسی هشیار نیست؛ هشیاری کجاست؟
حلاج محو آن جمال دستک زنان در وجد و حال
نغمه‌سرا کای ذوالجلال آندار کو آندار کو
هوش مصنوعی: حلاج به شدت مجذوب زیبایی و وجود آن معشوق است و در حال و هوای شادی و سرور به سر می‌برد و می‌پرسد که ای صاحب جلال و عظمت، آنجا کجاست؟ آنجا کجاست؟
در دنیی و عقبی مپیچ جز حق همه هیچست هیچ
در دار عالم غیر حق دیار کو دیار کو
هوش مصنوعی: در این دنیا و دنیاهای دیگر، جز حق چیزی ارزش ندارد و همه چیز بی‌معناست. در این عالم، غیر از حق، هیچ‌چیز ثبات و منزلت ندارد. پس باید به دنبال محل حقیقی و واقعی باشیم.
حق در برابر روبرو بنموده رو از چار سو
کوران گرفته جستجو کان یار کو کان یار کو
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که حقیقت در مقابل ما ظاهر شده است، اما از هر طرف افرادی وجود دارند که نابینا هستند و نمی‌توانند آن را ببینند. بنابراین، به دنبال آن یار هستیم، یاری که گم شده است.
منصور انالحق میزند من صور حق حق میزنم
زینصور انا شاهد فنا جز یار کو جز یار کو
هوش مصنوعی: منصور اعلام می‌کند که هستی و حقیقت را می‌شناسد و من نیز از حقیقت سخن می‌گویم. تنها کسی که شاهد این حقیقت است، یار است؛ پس چه کسی جز یار می‌تواند این را درک کند؟
گر راست میگوئی تو فیض دم در کش و خاموش باش
آنرا که باشد محو یار گفتار کو گفتار کو
هوش مصنوعی: اگر راست می‌گویی، پس از لطفی که در نفس کشیدن داری بهره‌مند شو و سکوت کن. آن کسی که غرق عشق یار است، کجا می‌تواند به سخن بپردازد؟

حاشیه ها

1402/05/14 08:08
محمدرضا

مصرع اول را اصلاح نمایید. به جای ( آ» ) باید ( آن ) نوشته شود. تایپیست برای تایپ هر دو کلمه کلید شیفت صفحه کلید را نگهداشته است.

ممنون