غزل شمارهٔ ۷۹۴
گه سوی طاعت روم گه سوی عصیان او
مظهر لطفم من و مظهر غفران او
گاه مرا لطف او بر در طاعت برد
گه کشدم دست قهر جانب عصیان او
در گنهم گاه عفو سوی جنان آورد
گه بردم منتقم جانب نیران او
گاه جمالش مرا بر سر شکر آورد
گاه جمالم برد بر در کفران او
جرم من و حلم او هر دو زحد درگذشت
تا چکند عاقبت این من و آن او
هستی او از قدم هستی ما از عدم
باقی و پاینده او ما همه قربان او
تا برد و بازدش گیرد و اندازدش
گوی دلم میتپد در خم چوگان او
حلقه بگوش ویم رفته ز هوش ویم
گوش مرا میسزد نغمهٔ الحان او
میکشدم امر او جانب این گفتگو
فیض ز جان و ز دل هست بفرمان او
غزل شمارهٔ ۷۹۳: زهر هجران میچشم از من چنین میخواهد اوغزل شمارهٔ ۷۹۵: ساقی از آنجهان بده بادهٔ جان سبو سبو
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گه سوی طاعت روم گه سوی عصیان او
مظهر لطفم من و مظهر غفران او
هوش مصنوعی: گاهی به سوی بندگی و فرمانبری میروم و گاهی به سمت سرکشی و نافرمانی. من نمایانگر رحمت و لطف خدا هستم و او نیز مظهر آمرزش و بخشش است.
گاه مرا لطف او بر در طاعت برد
گه کشدم دست قهر جانب عصیان او
هوش مصنوعی: گاهی محبت او باعث میشود که به سوی عبادت و اطاعت بروم، و گاهی هم خشم او مرا به سوی نافرمانی میکشاند.
در گنهم گاه عفو سوی جنان آورد
گه بردم منتقم جانب نیران او
هوش مصنوعی: در گنهم، زمانی که عفو و بخشش به سوی بهشت میآید، من از ظلم و انتقام دور میشوم و به سمت روشنایی و نجات میروم.
گاه جمالش مرا بر سر شکر آورد
گاه جمالم برد بر در کفران او
هوش مصنوعی: گاهی زیبایی او باعث میشود تا به شکرگزاری از او برسم و گاهی نیز خود زیباییام مرا به بیاعتنایی و نافرمانی از او سوق میدهد.
جرم من و حلم او هر دو زحد درگذشت
تا چکند عاقبت این من و آن او
هوش مصنوعی: خطای من و صبر و بردباری او از حد گذشت. حالا معلوم نیست سرانجام من و او چه خواهد شد.
هستی او از قدم هستی ما از عدم
باقی و پاینده او ما همه قربان او
هوش مصنوعی: وجود او از وجود ماست و وجود ما از عدم. او پایدار و باقی است، در حالی که ما همه در خدمت او هستیم.
تا برد و بازدش گیرد و اندازدش
گوی دلم میتپد در خم چوگان او
هوش مصنوعی: دل من در شوق و هیجان است، مانند گوی که در بازی چوگان به دست او میافتد و دوباره به هوا پرتاب میشود.
حلقه بگوش ویم رفته ز هوش ویم
گوش مرا میسزد نغمهٔ الحان او
هوش مصنوعی: شخصی که به شدت تحت تأثیر موسیقی قرار گرفته و به آن وابسته شده، به گونهای که هوش و حواسش را از دست داده است. صدای موسیقی آنقدر برایش دلنشین و جذاب است که احساس میکند گوشش از شنیدن این نغمهها لذت میبرد و به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است.
میکشدم امر او جانب این گفتگو
فیض ز جان و ز دل هست بفرمان او
هوش مصنوعی: من به خاطر خواستهاش، خود را به این صحبت درگیر میکنم، چرا که لطف و رحمت او از جان و دل من سرچشمه میگیرد.