غزل شمارهٔ ۷۸۶
جانب دوست میکشد عشق مرا که همچنین
جذبهٔ اوست سوی او راهنما که همچنین
هر که ز قبله پرسدم روی کنم بروی دوست
سوی جمال او شوم قبله نما که همچنین
از تو بپرسد ار کسی قبله عاشقان کجاست
جانب کوی یار من ره بنما که همچنین
قبلهٔ زاهدان هوا قبلهٔ عاشقان خدا
حق خدا که همچنین حق خدا که همچنین
هر که بگویدم چسان محرم او توان شدن
بگذرم از هوس کنم ترک هوا که همچنین
هر که ز عشق پرسدم باده کشم ز جام دوست
بی سر و پا برون روم مست لقا که همچنین
هر که ز دوست پرسدم محو شوم ز خویشتن
از من و ما برون روم بی من و ما که همچنین
سالکی ار بپرسدت بنده بحق چسان رسد
بر سر خویشتن بنه فیض تو پا که همچنین
گوید اگر کسی چسان زیست کنند راستان
بگذر از اهل صومعه میکده آ که همچنین
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جانب دوست میکشد عشق مرا که همچنین
جذبهٔ اوست سوی او راهنما که همچنین
هوش مصنوعی: عشق من به سمت دوست میکشد، زیرا جذبه و زیبایی او مرا به سوی خود راهنمایی میکند.
هر که ز قبله پرسدم روی کنم بروی دوست
سوی جمال او شوم قبله نما که همچنین
هوش مصنوعی: هر کسی که از من درباره قبله سوال کند، من به طرف دوست اشاره میکنم. زیبایی او برای من مانند قبلهای است که باید به سوی آن راهنمایی شوم.
از تو بپرسد ار کسی قبله عاشقان کجاست
جانب کوی یار من ره بنما که همچنین
هوش مصنوعی: اگر کسی از تو بپرسد که قبله عاشقان کجاست، به او بگویید که مسیر به سوی معشوق من کجاست.
قبلهٔ زاهدان هوا قبلهٔ عاشقان خدا
حق خدا که همچنین حق خدا که همچنین
هوش مصنوعی: عبارت اشاره دارد به این که زاهدان برای عبادت و توجه به خدا، به شکل خاصی در زندگی خود عمل میکنند و جهتگیریشان به سوی خداوند است. اما عاشقان، با عشق و احساسات عمیقتری به خداوند روی میآورند و این عشق، برای آنها محوریترین و اصلیترین جهتگیری در زندگیشان است. در اینجا، حق خداوند به عنوان حقیقتی مطلق و بنیادی مطرح میشود که هر دو گروه با آن سر و کار دارند، اما با رویکردهای متفاوت.
هر که بگویدم چسان محرم او توان شدن
بگذرم از هوس کنم ترک هوا که همچنین
هوش مصنوعی: هر کس از من بپرسد که چگونه میتوانم به او نزدیک شوم، از تمایلات نفسانیام میگذرم و از خواستههای دنیوی خود دور میشوم.
هر که ز عشق پرسدم باده کشم ز جام دوست
بی سر و پا برون روم مست لقا که همچنین
هوش مصنوعی: هر کسی را که از عشق میپرسم، از شراب دوست مینوشم و بیسر و پا به ملاقات او میروم، چرا که اینگونه است.
هر که ز دوست پرسدم محو شوم ز خویشتن
از من و ما برون روم بی من و ما که همچنین
هوش مصنوعی: هر که از دوست بپرسم، متوجه میشوم که باید از خودم فاصله بگیرم. از من و ما جدا میشوم تا در جهانی فراتر از این دو وجود داشته باشم.
سالکی ار بپرسدت بنده بحق چسان رسد
بر سر خویشتن بنه فیض تو پا که همچنین
هوش مصنوعی: اگر سالکی از تو بپرسد که یک بنده چگونه به حقیقت و کمال خود میرسد، نشانش بده که باید به فیض و رحمت تو تکیه کند و به راه تو قدم بردارد.
گوید اگر کسی چسان زیست کنند راستان
بگذر از اهل صومعه میکده آ که همچنین
هوش مصنوعی: اگر کسی بپرسد راستان چگونه زندگی میکنند، بهتر است از اهل صومعه دوری کنی و به میکده روی بیاوری، زیرا زندگی آنها نیز به همین صورت است.