غزل شمارهٔ ۷۷۴
غم پنهان سمر شد چون کنم چون
محبت پرده در شد چون کنم چون
بگردابی فرو شد پای دل را
که آب از سر بدر شد چون کنم چون
خوش آنروزی که دل در دست من بود
دل از دستم بدر شد چون کنم چون
بجنبانید تا زنجیر زلفش
جنونم بیشتر شد چون کنم چون
ندارد در دلش تاثیر فریاد
فغانم بی اثر شد چون کنم چون
چسان امید بهبودی توان داشت
که کار از بدبتر شد چون کنم چون
فتاده بر در دلها بلی فیض
گدای در بدر شد چون کنم چون
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غم پنهان سمر شد چون کنم چون
محبت پرده در شد چون کنم چون
هوش مصنوعی: غم پنهان من آشکار شد، چه کنم؟ وقتی عشق پردهها را کنار زد، چه کنم؟
بگردابی فرو شد پای دل را
که آب از سر بدر شد چون کنم چون
هوش مصنوعی: دل در گردابی افتاده است و همه چیز بر او سخت شده است، بهطوری که او احساس میکند که دیگر نمیتواند از این وضعیت خارج شود. در این حالت، نمیداند چه باید بکند.
خوش آنروزی که دل در دست من بود
دل از دستم بدر شد چون کنم چون
هوش مصنوعی: روزی خوش و دلپذیر بود که عشق و احساساتم در کنترل من بودند، اما حالا این دل و احساسات از دستم بیرون رفتهاند و نمیدانم چه باید بکنم.
بجنبانید تا زنجیر زلفش
جنونم بیشتر شد چون کنم چون
هوش مصنوعی: حرکت کنید تا زنجیر موی او، جنونم را بیشتر کرده است. حالا چه باید بکنم؟
ندارد در دلش تاثیر فریاد
فغانم بی اثر شد چون کنم چون
هوش مصنوعی: دلش تحت تأثیر فریاد و زاری من نیست و بینتیجه شده است. چه کنم؟
چسان امید بهبودی توان داشت
که کار از بدبتر شد چون کنم چون
هوش مصنوعی: چطور میتوان به بهبودی امید داشت وقتی که اوضاع از بدتر هم بدتر شده است؟ چه کاری باید انجام دهم؟
فتاده بر در دلها بلی فیض
گدای در بدر شد چون کنم چون
هوش مصنوعی: دلها غرق در محبت و رحمت شده است، اما من چه باید بگویم وقتی گدا به درگاه عشق آمده و حالش بد شده است؟