گنجور

غزل شمارهٔ ۷۶

اگر راه یابم ببوم و برت
سراپا قدم گردم آیم برت
بکویت بیابم اگر رخصتی
ببوبت کنم عیش در کشورت
ندارم شکیب از تو ای جان من
تو آئی برم یا من آیم برت
قدم رنجه فرما بیا بر سرم
بقربان پایت بگرد سرت
وگرنه بده رخصتی بنده را
که سرپای سازم بیایم برت
تو آئی دل و جان نثارت کنم
من آیم شوم خاک ره بر درت
نیم گرچه شایسته صحبتت
ولی هستم از جان و دل چاکرت
جز این آرزو نیست در دل مرا
که پیوسته باشد سرم بر درت
چو فیض از غم عشق گردم غبار
مگر بادم آرد ببوم و برت

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر راه یابم ببوم و برت
سراپا قدم گردم آیم برت
هوش مصنوعی: اگر به سرزمین تو برسم و به دیدارت بیایم، تمام وجودم را به پاهای تو می‌افکنم.
بکویت بیابم اگر رخصتی
ببوبت کنم عیش در کشورت
هوش مصنوعی: اگر فرصتی پیدا کنم به سوی تو می‌آیم تا در دیار تو لذت ببرم و خوش بگذرانم.
ندارم شکیب از تو ای جان من
تو آئی برم یا من آیم برت
هوش مصنوعی: من صبر و تحملی از تو ندارم، ای محبوبم. آیا تو به سراغ من می‌آیی یا من به دنبالت می‌آیم؟
قدم رنجه فرما بیا بر سرم
بقربان پایت بگرد سرت
هوش مصنوعی: تکلیف را بر عهده بگذار و با محبت و لطف خودت به سوی من بیا. من برای احترام به تو و زیبایی‌ات دور تنت گردش می‌کنم.
وگرنه بده رخصتی بنده را
که سرپای سازم بیایم برت
هوش مصنوعی: اگر اجازه بدهی، من هم بگذارید که آماده شوم و به سوی تو بیایم.
تو آئی دل و جان نثارت کنم
من آیم شوم خاک ره بر درت
هوش مصنوعی: تو که می‌رسی، جان و دل‌ام را فدای تو می‌کنم. من هم می‌آیم و بر در خانه‌ات خاک‌سار می‌شوم.
نیم گرچه شایسته صحبتت
ولی هستم از جان و دل چاکرت
هوش مصنوعی: هرچند که من شایسته‌ی گفتگو با تو نیستم، اما با تمام وجود خود را به خدمتت می‌گذارم.
جز این آرزو نیست در دل مرا
که پیوسته باشد سرم بر درت
هوش مصنوعی: تنها آرزوی من این است که همیشه سرم در نزدیکی تو باشد و به درت تکیه کنم.
چو فیض از غم عشق گردم غبار
مگر بادم آرد ببوم و برت
هوش مصنوعی: وقتی از غم عشق پر از احساس شدم، آیا این حالت می‌تواند همچون بادی که درختان و گیاهان را به حرکت در می‌آورد، مرا به یاد بگذارد؟