گنجور

غزل شمارهٔ ۷۷

گل بنفشه دمیدن گرفت گرد عذارت
نه چشم بد نگریدن گرفت گرد عذارت
غلط نه این ونه آن دودآه عاشق زارت
بلند گشت و رسیدن گرفت گرد عذارت
نه آنجمال دلاویز بس که داشت حلاوت
سپاه مور چریدن گرفت گرد عذارت
غلط که آهوی چشم توکرد نافه گشائی
نسیم مشک وزیدن گرفت گرد عذارت
نه خال گوشه چشم از نگاه گرم تو گردید
تمام آب و چکیدن گرفت گرد عذارت
غلط که طوطی جان در هوای قند لب تو
قفس شکست و پریدن گرفت گرد عذارت
نه بحر خس بساحل فکند عنبر سارا
مریض دل چو طپیدن گرفت گرد عذارت
که عکس غلط در آینهٔ جمال تو افتاد
زلاله چون نگریدن گرفت گرد عذارت
نه در هوای رخت بود ذرهٔ سان همه دلها
بسوخت چونکه رسیدن گرفت گرد عذارت
غلط که آن مژهای سیاه سایه فکن شد
چو سایه عکس فتیدن گرفت گرد عذارت
غلط که حسن نقابی بروی خویشتن افکند
زشرم دیده چو دیدن گرفت گرد عذارت
نه ترک ناز ملوکانه نرگس مستت
سپاه آه خریدن گرفت گرد عذارت
غلط نداشت دل سوخته چو تاب فراقت
زسینه جست و تنیدن گرفت گرد عذارت
به باغ روی ترا آب داد فیض ز دیده
چنانکه سبزه دمیدن گرفت گرد عذارت

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گل بنفشه دمیدن گرفت گرد عذارت
نه چشم بد نگریدن گرفت گرد عذارت
هوش مصنوعی: گل بنفشه به خاطر زیبایی تو شکفته شد و گرد غم و اندوه تو به دورش حلقه زده است. همچنین، چشم حسود و بدخواهان نتوانسته‌اند به تو آسیب بزنند و تو همچنان درخشان و زیبا باقی مانده‌ای.
غلط نه این ونه آن دودآه عاشق زارت
بلند گشت و رسیدن گرفت گرد عذارت
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق یک عاشق اشاره دارد که از غم و درد ناشی از عشق خود، آه و ناله‌ای سر می‌دهد. این ناله به قدری بلند و تاثیرگذار است که به سمتی می‌رود که به زیبایی محبوبش می‌رسد و از آن لذت می‌برد. در واقع، این بیانگر ارتباط عمیق میان عشق و زیبایی است و نشان می‌دهد که حتی در درد و رنج، عشق می‌تواند جلوه‌گاه زیبایی باشد.
نه آنجمال دلاویز بس که داشت حلاوت
سپاه مور چریدن گرفت گرد عذارت
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و جذابیت یک فرد می‌پردازد که آنچنان دل‌فریب و شیرین است که حتی زیبایی‌های دلنشین و کوچک مانند لشکر موریانه‌ها در برابر او رنگ می‌بازد و تحت تأثیر جاذبه او قرار می‌گیرد. در واقع، به نوعی می‌گوید که جذابیت این فرد بسیار فراتر از آن چیزهایی است که معمولاً به عنوان زیبا توصیف می‌شوند.
غلط که آهوی چشم توکرد نافه گشائی
نسیم مشک وزیدن گرفت گرد عذارت
هوش مصنوعی: اشکال ندارد که چشمان تو مانند آهویی در دلگیر باشد، ولی نسیم خوشبو بعد از آنکه به زیبایی تو اشاره کرد، شروع به وزیدن کرده است.
نه خال گوشه چشم از نگاه گرم تو گردید
تمام آب و چکیدن گرفت گرد عذارت
هوش مصنوعی: نه داغ خال گوشه چشم تو باعث شد که نظر گرم تو را فراموش کنم و نه اشکهایی که به خاطر زیبایی تو ریخته شده، دیگر وجود دارد.
غلط که طوطی جان در هوای قند لب تو
قفس شکست و پریدن گرفت گرد عذارت
هوش مصنوعی: نشانی از لذت و جذابیت زیبایی تو باعث شد که پرنده‌ای در قفسی که به خاطر عشق به تو گرفتار شده بود، آن قفس را بشکند و به سوی تو پرواز کند.
نه بحر خس بساحل فکند عنبر سارا
مریض دل چو طپیدن گرفت گرد عذارت
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف حالتی می‌پردازد که در آن معشوق مانند دریا موج می‌زند و عطر او مانند عنبر به ساحل می‌رسد. در عین حال، شاعر از حال دل‌زده‌اش صحبت می‌کند که به خاطر عذابی که می‌کشد، به تپش درمی‌آید. این تصویر، احساس عاشقانه و درد درونی را به زیبایی به نمایش می‌گذارد.
که عکس غلط در آینهٔ جمال تو افتاد
زلاله چون نگریدن گرفت گرد عذارت
هوش مصنوعی: عکس نادرست در آینهٔ زیبایی تو نمایان شد و چون طروات آن به خاطر زیبایی تو به گرد عذابت نگاه کرد.
نه در هوای رخت بود ذرهٔ سان همه دلها
بسوخت چونکه رسیدن گرفت گرد عذارت
هوش مصنوعی: در هوای زیبایی تو، هر ذره‌ای از وجود دل‌ها را می‌سوزاند، وقتی که گرد و غبار عذابت به دل‌ها رسید.
غلط که آن مژهای سیاه سایه فکن شد
چو سایه عکس فتیدن گرفت گرد عذارت
هوش مصنوعی: اشتباه است که آن مژه‌های سیاه مانند سایه‌ای افتاده‌اند، همان‌طور که تصویر سایه‌دار زیبایی تو در دل اتفاق افتاده است.
غلط که حسن نقابی بروی خویشتن افکند
زشرم دیده چو دیدن گرفت گرد عذارت
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی با ناز و زیبایی خود، سعی می‌کند خود را پنهان کند یا فریب دهد. هنگامی که نگاه دیگران به او می‌افتد، به خاطر شرم و حیا، چهره‌اش همچون نقابی است که بر چهره‌اش زده و به این ترتیب تلاش می‌کند کمرنگ‌تر جلوه کند.
نه ترک ناز ملوکانه نرگس مستت
سپاه آه خریدن گرفت گرد عذارت
هوش مصنوعی: نه زیبایی و ناز تو، ای نرگس مست، باعث شده که سپاه درد و آه من به خاطر عذابت شکل بگیرد.
غلط نداشت دل سوخته چو تاب فراقت
زسینه جست و تنیدن گرفت گرد عذارت
هوش مصنوعی: دل سوخته‌ام که به خاطر جدایی‌ات تاب نمی‌آورد و از سینه‌ام بیرون می‌آید و در عذاب و غم تو پیچ و تاب می‌خورد.
به باغ روی ترا آب داد فیض ز دیده
چنانکه سبزه دمیدن گرفت گرد عذارت
هوش مصنوعی: در باغ، آب عواطف و احساسات من بر چهره‌ات ریخته شد، به گونه‌ای که زیبایی‌ات مانند سبزه‌ای جوان به زندگی درآمد و شکوفا شد.