غزل شمارهٔ ۷۵۳
جان ز من مستان دل ببر خون کن
اینچنین باشد دردم افزون کن
تا کنی صیدم غمزه را سرده
تا روم از خود چهره میگون کن
سینهام بریان دیدهام گریان
هوش را حیران عقل مفتون کن
ای فدایت من خیز بسمالله
قصد جانم را تیغ بیرون کن
تا کی افسون من از تو بنیوشم
یا بکش ورنه ترک افسون کن
پای دل بگشا از سر زلفت
سر بصحرا ده تای مجنون کن
جان من آن کن کان دلت خواهد
حاش لله من گویمت چون کن
دیده را از آن رو روشنائی ده
ور نه از اشگش رشک جیحون کن
پیش حکم تو سر نهادم من
خواهیم کم کن خواهی افزون کن
فیض میخواهد آنچه را خواهی
خواهیش خرم ور نه محزون کن
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فع فاعلاتن فع
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جان ز من مستان دل ببر خون کن
اینچنین باشد دردم افزون کن
هوش مصنوعی: عشق و شوق من باعث شده است که دل و جانم در عذاب باشد، حالا چون اینگونه حالم بد است، تو هم به من آسیب بیشتر بزن.
تا کنی صیدم غمزه را سرده
تا روم از خود چهره میگون کن
هوش مصنوعی: اگر بخواهی با ناز و غمزهات مرا به دام بیندازی، من هم از خودم دور میشوم و چهرهای دلربا و زیبا به خود میزنم.
سینهام بریان دیدهام گریان
هوش را حیران عقل مفتون کن
هوش مصنوعی: دل من آتش گرفته و چشمانم پر از اشک است، عقل و تفکر را به حیرت وادار کردهام.
ای فدایت من خیز بسمالله
قصد جانم را تیغ بیرون کن
هوش مصنوعی: ای محبوب من، برای تو جانم را فدای تو میکنم. بلند شو و به نام خدا، شمشیرت را برای هدفی که جانم را میگیرد، بیرون بیاور.
تا کی افسون من از تو بنیوشم
یا بکش ورنه ترک افسون کن
هوش مصنوعی: تا کی باید به جادو و سحر من از تو گوش فرا دهم؟ یا اینکه خودت مرا بکش، وگرنه دست از این جادوگری بردار.
پای دل بگشا از سر زلفت
سر بصحرا ده تای مجنون کن
هوش مصنوعی: دل را از خودت آزاد کن و با زلف زیبایت، عشق را در زندگیام بهوجود بیاور.
جان من آن کن کان دلت خواهد
حاش لله من گویمت چون کن
هوش مصنوعی: دلخواه تو را برآورم، جانم را فدای تو میکنم. حاشا که بگویم چگونه این کار را انجام دهم.
دیده را از آن رو روشنائی ده
ور نه از اشگش رشک جیحون کن
هوش مصنوعی: چشمهای خود را به نور بینا کن وگرنه از اشکهایش به زیبایی جیحون حسادت کن.
پیش حکم تو سر نهادم من
خواهیم کم کن خواهی افزون کن
هوش مصنوعی: من در برابر فرمان تو تسلیم هستم، اگر بخواهی کمی از درد و رنج من بکاه و اگر بخواهی بر آن بیفزای.
فیض میخواهد آنچه را خواهی
خواهیش خرم ور نه محزون کن
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به خوشی و سعادت دست یابی، باید آنچه را که میخواهی بخواهی و از دل شاد باشی، وگرنه با اندوه و ناراحتی روبرو خواهی شد.