گنجور

غزل شمارهٔ ۷۴۷

خدایا مرا از من آزاد کن
ضمیرم بعشق خود آباد کن
سرم را بیاد خودت زنده کن
روان مرا منبع یاد کن
بروی خودت باز کن دیده‌ام
دلم را بنظاره‌ات شاد کن
خرابم کن از مستی و بیخودی
وجودم بویرانی آباد کن
بفردوس اعلام راهی نما
بعلم لدنیم ارشاد کن
درونم باسرار معمور دار
برونم بطاعات آباد کن
ز شیطان و نفسم پناهی بده
ز جور اعادیم آزاد کن
بس اندوه و غم بر سر هم نشست
گشادی بده سینه را شاد کن
بود فیض دربند خود تا بکی
خدایا دلی از من آزاد کن

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خدایا مرا از من آزاد کن
ضمیرم بعشق خود آباد کن
هوش مصنوعی: پروردگارا، مرا از خودم رهایی بخش و دل و روح من را با عشق خود پر از حیات و نشاط کن.
سرم را بیاد خودت زنده کن
روان مرا منبع یاد کن
هوش مصنوعی: سرم را به یاد تو بیدار کن و ذهن مرا پر از یاد تو کن.
بروی خودت باز کن دیده‌ام
دلم را بنظاره‌ات شاد کن
هوش مصنوعی: بیا به چشمان خودت نگاه کن، دلم را با دیدن تو خوشحال کن.
خرابم کن از مستی و بیخودی
وجودم بویرانی آباد کن
هوش مصنوعی: مرا با مستی و بی‌خودی ویران کن، وجودم را به یک خرابه خوش‌بوم تبدیل کن.
بفردوس اعلام راهی نما
بعلم لدنیم ارشاد کن
هوش مصنوعی: به ما نشان ده که چگونه می‌توانیم به بهشت برسیم و ما را با علم خاصی که در اختیار داریم، راهنمایی کن.
درونم باسرار معمور دار
برونم بطاعات آباد کن
هوش مصنوعی: درون من پر از رازها و اسرار است، پس بیرونم را با کارهای نیکو آباد کن.
ز شیطان و نفسم پناهی بده
ز جور اعادیم آزاد کن
هوش مصنوعی: ای پروردگار، مرا از شر شیطان و نفس خود نجات بده و کمکم کن تا از ظلم و ستم دشمنان رها شوم.
بس اندوه و غم بر سر هم نشست
گشادی بده سینه را شاد کن
هوش مصنوعی: غم و اندوه زیادی بر دوش ما سنگینی کرده است. بنابراین باید به دل خود آرامش ببخشیم و آن را شاد کنیم.
بود فیض دربند خود تا بکی
خدایا دلی از من آزاد کن
هوش مصنوعی: من منتظر لطف و رحمت تو هستم و می‌خواهم تا چه زمانی دل من در قید و بند باشد. ای خدا، دلی آزاد به من عطا کن.