غزل شمارهٔ ۷۳۰
با دل من جلو گلزار میگوید سخن
صد زبان بگشوده از یک یار میگوید سخن
بنگرید ای عاشقان بوی من و رنگ مرا
بو ز زلف و رنگ از رخسار میگوید سخن
گل گشوده دفتری تا بنگرد اوراق را
عندلیب از بر ز وصف یار میگوید سخن
از مقام وصف لطفش گل حکایت میکند
در بیان شرح قهرش خار میگوید سخن
چشم بیمارش چه گردد جلوهگر در بوستان
در ثنایش نرگس بیمار میگوید سخن
میوه میگوید ثنای او بطعم و رنگ و بو
با زبان برگها اشجار میگوید سخن
رو بدست آور ز غیب معرفت گوشی دگر
تا بدانی هم نه و هم چار میگوید سخن
معدن و نامی و حیوان انسی و جن و ملک
با زبانی هر یکی زان یار میگوید سخن
آن یکی در عالم ظاهر از حق میزند
و آن یکی در باطن از اسرار میگوید سخن
کشف اسرار حقایق را بقدر فهم خود
هرکسی در پرده اشعار میگوید سخن
گاه مولانا و گه عطار و گاهی مغربی
گه ز شوقش قاسم انوار میگوید سخن
من که باشم تا زنم دم از ثنای کردگار
در ثنایش احمد مختار میگوید سخن
گفت لا احصی محمّد کیست دیگر دم زند
لیک قدر خویش هر هشیار میگوید سخن
هر که مستولی شود بر جان او عشق کسی
بیخود انه با در و دیوار میگوید سخن
گر سخن بسیار گوید فیضمعذورش بدار
هر که او دلتنگ بسیار میگوید سخن
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با دل من جلو گلزار میگوید سخن
صد زبان بگشوده از یک یار میگوید سخن
هوش مصنوعی: دل من در کنار گلزار به گفتگو نشسته و با زیباییهای دلنشینش از محبت و محبتهای یک یار میگوید. به عبارتی، احساسات و عواطفی که در دل من جا دارد، به زبانی متفاوت و پرشور از عشق و دوستی صحبت میکند.
بنگرید ای عاشقان بوی من و رنگ مرا
بو ز زلف و رنگ از رخسار میگوید سخن
هوش مصنوعی: ای عاشقان، به من و نشانههای وجودم نگاه کنید. بوی من و رنگ من از زلف و چهرهام خبر میدهد و داستان میگوید.
گل گشوده دفتری تا بنگرد اوراق را
عندلیب از بر ز وصف یار میگوید سخن
هوش مصنوعی: گل، دفتری را باز کرده تا صفحهها را تماشا کند. بلبل از حفظ، درباره زیبایی محبوبش سخن میگوید.
از مقام وصف لطفش گل حکایت میکند
در بیان شرح قهرش خار میگوید سخن
هوش مصنوعی: گل، نشانهای از محبت و لطف خداست که در وصف زیباییها و شگفتیهای او سخن میگوید. در مقابل، خار، نمادی از قهر و سختیهاست که به توضیح دردها و رنجها میپردازد. این دو نماد در واقع نمایانگر دو سویه از یک واقعیت هستند: زیبایی و محبت در کنار سختی و قهر.
چشم بیمارش چه گردد جلوهگر در بوستان
در ثنایش نرگس بیمار میگوید سخن
هوش مصنوعی: چشم آن کسی که بیمار عشق است، چگونه در باغ زیبا جلوهگری میکند، در حالی که نرگس بیمار نیز حرفهایی برای گفتن دارد.
میوه میگوید ثنای او بطعم و رنگ و بو
با زبان برگها اشجار میگوید سخن
هوش مصنوعی: میوه به زیبایی و طعم خود از او ستایش میکند و رنگ و عطرش نشاندهندهی ویژگیهای اوست. درختان نیز با برگهایشان دربارهاش صحبت میکنند.
رو بدست آور ز غیب معرفت گوشی دگر
تا بدانی هم نه و هم چار میگوید سخن
هوش مصنوعی: به دنبال یادگیری معرفتی تازه باش تا بتوانی حقیقت را درک کنی. در این حالت، میفهمی که هر چیزی دو جنبه دارد و هرگز نمیتوان فقط به یک دیدگاه اکتفا کرد.
معدن و نامی و حیوان انسی و جن و ملک
با زبانی هر یکی زان یار میگوید سخن
هوش مصنوعی: موجودات و مخلوقات مختلف، از جمله انسانها و جنها و فرشتگان، هر کدام به زبان خاص خود از معشوق سخن میگویند و دربارهاش حرف میزنند.
آن یکی در عالم ظاهر از حق میزند
و آن یکی در باطن از اسرار میگوید سخن
هوش مصنوعی: یک نفر در جهان مادی به حقایق ظاهری اشاره میکند، در حالی که فرد دیگری به نقل مطالب عمیق و پنهان میپردازد.
کشف اسرار حقایق را بقدر فهم خود
هرکسی در پرده اشعار میگوید سخن
هوش مصنوعی: هر شخص با توجه به درک و فهم خود، رازها و حقیقتها را در قالب اشعار بیان میکند.
گاه مولانا و گه عطار و گاهی مغربی
گه ز شوقش قاسم انوار میگوید سخن
هوش مصنوعی: گاهی مولانا سخن میگوید و گاهی عطار، و گاهی هم از مغرب به شوق، قاسم انوار حرف میزند.
من که باشم تا زنم دم از ثنای کردگار
در ثنایش احمد مختار میگوید سخن
هوش مصنوعی: من چه کسی هستم که بخواهم به ستایش پروردگار بپردازم، در حالی که احمد مختار هم درباره تسنید و ستایش او سخن میگوید؟
گفت لا احصی محمّد کیست دیگر دم زند
لیک قدر خویش هر هشیار میگوید سخن
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند به خوبی بگوید محمد چه کسی است، اما هر کسی با درک خود، میتواند ارزشی برای خودش قائل شود و دربارهاش صحبت کند.
هر که مستولی شود بر جان او عشق کسی
بیخود انه با در و دیوار میگوید سخن
هوش مصنوعی: هر کسی که تحت تأثیر عشق قرار بگیرد، به خاطر حالتی که دارد، با همه چیز و همه جا، حتی با دیوارها نیز صحبت میکند.
گر سخن بسیار گوید فیضمعذورش بدار
هر که او دلتنگ بسیار میگوید سخن
هوش مصنوعی: اگر کسی زیاد سخن میگوید، او را مورد عذرخواهی قرار ده؛ زیرا هر که در دلش غم و دلتنگی دارد، معمولاً بیشتر از دیگران صحبت میکند.