غزل شمارهٔ ۷۱۲
ز نهار مکن ای جان این درد مرا درمان
این درد مرا درمان زنهار مکن ای جان
لطف ار کنی و احسان کن درد مرا افزون
کن درد مرا افزون لطف ار کنی و احسان
یکذره غم جانان خوشتر بود از صد جان
خوشتر بود از صد جان یکذره غم جانان
دردم ده و جان بستان ای منبع هر احسان
ای منبع هر احسان دردم ده و جان بستان
جان میکندت قربان آنکس که دلش بردی
آنکس که دلش بردی جان میکندت قربان
بی سر کن و بیسامان دیوانهٔ عشقت را
دیوانهٔ عشقت را بی سر کن و بی سامان
بر همزن و ویران کن اقلیم وجود فیض
اقلیم وجود فیض بر همزن و کن ویران
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز نهار مکن ای جان این درد مرا درمان
این درد مرا درمان زنهار مکن ای جان
هوش مصنوعی: عزیزم، از غذا خوردن بر من نگیرید، چرا که این درد را تو تنها میتوانی درمان کنی. خواهش میکنم، این درد را از من دور مکن.
لطف ار کنی و احسان کن درد مرا افزون
کن درد مرا افزون لطف ار کنی و احسان
هوش مصنوعی: اگر بر من لطف و احسان کنی، درد و رنج من بیشتر خواهد شد.
یکذره غم جانان خوشتر بود از صد جان
خوشتر بود از صد جان یکذره غم جانان
هوش مصنوعی: یک کم غم و اندوهی که به خاطر معشوق باشد، خوشایندتر است از صد زندگی بیغم.
دردم ده و جان بستان ای منبع هر احسان
ای منبع هر احسان دردم ده و جان بستان
هوش مصنوعی: ای منبع هر خیری، بده درد من را و جانم را بگیر.
جان میکندت قربان آنکس که دلش بردی
آنکس که دلش بردی جان میکندت قربان
هوش مصنوعی: جانم را فدای کسی میکنم که دلش را به دست آوردهای، همان کسی که دلش را گرفتهای، جانم را برای او قربان میکنم.
بی سر کن و بیسامان دیوانهٔ عشقت را
دیوانهٔ عشقت را بی سر کن و بی سامان
هوش مصنوعی: تو از عشق خود آنچنان مرا بیسر و سامان کردهای که هیچ آرامشی ندارم. دیوانگی و شیدایی مرا به اوج رساندهای و حالا فقط در آتش عشق تو میسوزم.
بر همزن و ویران کن اقلیم وجود فیض
اقلیم وجود فیض بر همزن و کن ویران
هوش مصنوعی: دست به کار شو و به کلی وجود را دگرگون کن و همه چیز را نابود کن.
حاشیه ها
1396/04/19 09:07
حسین
فکر میکنم بیت دوم مصرع دوم کن درد مرا افزون صحیح باشد.
1396/04/19 09:07
حسین
بیت قبل آخر مصرع اول فکر میکنم بی سر درست باشد.