گنجور

غزل شمارهٔ ۷۰۵

هر که میخواهد سخن گستر بود در انجمن
اولش باید تامل در سخن آنگه سخن
هر سخن هر جا نتوان گفت با هر مستمع
پاس وقت و جا و گوش و هوش باید داشتن
هر که میخواهد که باشد در شمار عاقلان
لب فرو بندد مگر وقتی که باید دمزدن
گه سخن خالی کن دلهای اندوه پر است
گاه در دلهاست اندوه پشیمانی فکن
گاه میریزد چو باران از سحاب معرفت
تا دلی کان مرده باشد زنده گردد از سخن
گه چو آبی در چهی یا شیر در پستان بود
تا کشش نبود برون ناید ز جای خویشتن
گوش و هوش مستمع چون باز شد بگشای لب
ور به بینی بسته‌اش زنهار نگشائی دهن
گر دری در دل نهان داری برون آر از صدف
ور نداری حرف نیکی لب فروبند از سخن
حاجتی داری بگو یا سائلی را ده جواب
حکمتی داری بیان کن ور نداری دم مزن
حرف بسیار است در عالم ولی نیکش کمست
هر که گوید حرف نیک ای فیض ازو بشنو سخن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر که میخواهد سخن گستر بود در انجمن
اولش باید تامل در سخن آنگه سخن
هوش مصنوعی: هر کسی که می‌خواهد در مجلس صحبت کند و سخنوری ماهر باشد، ابتدا باید در کلمات و موضوعاتی که می‌خواهد بگوید، دقت و تأمل کند و سپس آغاز به صحبت کند.
هر سخن هر جا نتوان گفت با هر مستمع
پاس وقت و جا و گوش و هوش باید داشتن
هوش مصنوعی: هر سخنی را نمی‌توان در هر مکان و به هر شنونده‌ای گفت؛ برای بیان هر مطلب، باید به زمان، مکان، شنونده و توجه او توجه خاصی داشته باشیم.
هر که میخواهد که باشد در شمار عاقلان
لب فرو بندد مگر وقتی که باید دمزدن
هوش مصنوعی: هر کسی که می‌خواهد در زمره افراد عاقل قرار گیرد، باید در بیشتر مواقع سکوت کند و فقط در زمان‌هایی که لازم است صحبت کند.
گه سخن خالی کن دلهای اندوه پر است
گاه در دلهاست اندوه پشیمانی فکن
هوش مصنوعی: گاهی اوقات بهتر است سخنی نگوید، زیرا دل‌ها پر از غم و اندوه هستند. و گاهی نیز در دل‌ها اندوهی از پشیمانی وجود دارد که باید رهایش کرد.
گاه میریزد چو باران از سحاب معرفت
تا دلی کان مرده باشد زنده گردد از سخن
هوش مصنوعی: sometimes knowledge falls like rain from the cloud, bringing life back to a heart that had died, through words.
گه چو آبی در چهی یا شیر در پستان بود
تا کشش نبود برون ناید ز جای خویشتن
هوش مصنوعی: گاهی انسان مانند آب در کاسه است یا همچون شیری در پستان، تا زمانی که نیرویی برای خارج شدن نداشته باشد، در جای خود باقی می‌ماند.
گوش و هوش مستمع چون باز شد بگشای لب
ور به بینی بسته‌اش زنهار نگشائی دهن
هوش مصنوعی: وقتی که شنونده آماده پذیرش سخنان شد، باید زبانش را باز کند و صحبت کند. اما اگر گوش و ذهنش بسته باشد، خوب است که دهانش را هم باز نکند و سخنی نگوید.
گر دری در دل نهان داری برون آر از صدف
ور نداری حرف نیکی لب فروبند از سخن
هوش مصنوعی: اگر در دل خود فکر یا احساسی خوب و ارزشمند داری، آن را به دیگران نشان بده و بیان کن. اما اگر هیچ حرف نیکی برای گفتن نداری، بهتر است سکوت کنی و از صحبت کردن پرهیز کنی.
حاجتی داری بگو یا سائلی را ده جواب
حکمتی داری بیان کن ور نداری دم مزن
هوش مصنوعی: اگر حاجتی داری، بگو؛ یا اگر سؤالی داری، به آن پاسخ عقلی و آگاهانه بده. و اگر هیچ‌کدام را نداری، سکوت کن و چیزی نگفتن بهتر است.
حرف بسیار است در عالم ولی نیکش کمست
هر که گوید حرف نیک ای فیض ازو بشنو سخن
هوش مصنوعی: در دنیا حرف‌های زیادی وجود دارد، اما خوب و شایسته کم هستند. هرکس که سخن خوب بگوید، ای فیض، از او شنیدنی است.