غزل شمارهٔ ۶۹۹
روزها در طلبت میپویم
در فراقت همه شب میمویم
قصه شوق تو از خود با خود
دم بدم میشنوم میگویم
در سرا پای بتان حسن ترا
تو بتو موی بمو میجویم
رنگ و بویت ز خیالم نرود
چون شوم گل همه گل میرویم
در غمت بهر وضو وقت نماز
زاب دیده رخ خود میشویم
در تمنای لقایت چون فیض
کو بکو بیسر و پا میپویم
سر سودای تو دارم چکنم
میروم میطلبم میجویم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روزها در طلبت میپویم
در فراقت همه شب میمویم
هوش مصنوعی: در روزها به دنبال تو هستم و در شبها به خاطر دوریات به فکر فرو میروم.
قصه شوق تو از خود با خود
دم بدم میشنوم میگویم
هوش مصنوعی: هر لحظه داستان عشق و شوق تو را با خودم تکرار میکنم و از خودم میپرسم.
در سرا پای بتان حسن ترا
تو بتو موی بمو میجویم
هوش مصنوعی: من در تمام زیباییهای این معشوق، تو را جستجو میکنم و به دنبال تو هستم، مثل اینکه مو را به مو میسنجم.
رنگ و بویت ز خیالم نرود
چون شوم گل همه گل میرویم
هوش مصنوعی: رنگ و بوی تو از فکر و خاطرم نمیرود، زیرا همیشه در دل به یاد تو زندگی میکنم و همچون گلی همیشه در حال شکوفایی هستم.
در غمت بهر وضو وقت نماز
زاب دیده رخ خود میشویم
هوش مصنوعی: در زمان غم و اندوه تو، برای وضو گرفتن هنگام نماز، آب صورت خود را میشوییم.
در تمنای لقایت چون فیض
کو بکو بیسر و پا میپویم
هوش مصنوعی: در آرزوی دیدار تو، مانند فیض، بیسر و پا به دنبال تو میگردم.
سر سودای تو دارم چکنم
میروم میطلبم میجویم
هوش مصنوعی: دل درگیر عشق تو دارم، به هر سو میروم و تو را میطلبم و جستجو میکنم.