گنجور

غزل شمارهٔ ۶۸۰

فخر دو عالمیم و گدای تو آمدیم
بر درگه تو بهر عطای تو آمدیم
در گوش ما فتاد بنا گه ندای کن
جستیم از عدم بندای تو آمدیم
ما را نبود هیچ مهمی در آب و خاک
در آتش بلا بهوای تو آمدیم
ما از کجا و خون جگر خوردن از کجا
بر خوان اینجهان بصلای تو آمدیم
این آمدن برای تو بود و برای تو
بهر تو آمدیم و برای تو آمدیم
هم راه را بما تو نمودی ز ابتدا
هم گام گام را بهدای تو آمدیم
با پای سعی خود بکجا میتوان رسید
این راهرا تمام بپای تو آمدیم
این راه پرنشیب و فراز خطیر را
در آرزوی وصل و لقای تو آمدیم
ما را تو میسری و توئی آب روی ما
ما خاکیان ولی نه سزای تو آمدیم
امر امر تست هرچه تو گوئی چنان کنیم
در دایره قدر بقضای تو آمدیم
کاری برای خود نکنیم و هوای خود
فرمان بران رای و هوای تو آمدیم
هرجا که رفته‌ایم ز بهر تو رفته‌ایم
هرجا که آمدیم برای تو آمدیم
تو آن خویش باشی و ما نیز آن تو
ما مای خود نه‌ایم که مای تو آمدیم
بی‌فیض تو ز فیض نیاید نفس زدن
در فن شاعری برضای تو آمدیم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فخر دو عالمیم و گدای تو آمدیم
بر درگه تو بهر عطای تو آمدیم
هوش مصنوعی: ما افتخار دنیا هستیم و به عنوان گدا به درگاه تو آمده‌ایم تا از عطای تو بهره‌مند شویم.
در گوش ما فتاد بنا گه ندای کن
جستیم از عدم بندای تو آمدیم
هوش مصنوعی: صدای ندا ناگهان به گوش ما رسید، ما از عدم و نیستی به سوی تو آمده‌ایم.
ما را نبود هیچ مهمی در آب و خاک
در آتش بلا بهوای تو آمدیم
هوش مصنوعی: ما در این دنیا هیچ چیزی برای ما مهم نبود؛ در میان دردها و مشکلات، تنها به خاطر تو به زندگی ادامه دادیم.
ما از کجا و خون جگر خوردن از کجا
بر خوان اینجهان بصلای تو آمدیم
هوش مصنوعی: ما از کجا آمده‌ایم و چه دردها و سختی‌هایی را متحمل شده‌ایم تا به اینجا و جلوی تو رسیده‌ایم.
این آمدن برای تو بود و برای تو
بهر تو آمدیم و برای تو آمدیم
هوش مصنوعی: این آمدن به خاطر تو بود و همه چیز را برای تو انجام دادیم.
هم راه را بما تو نمودی ز ابتدا
هم گام گام را بهدای تو آمدیم
هوش مصنوعی: تو از ابتدا راه را به ما نشان دادی و ما نیز به هدایت تو، گام به گام را پیمودیم.
با پای سعی خود بکجا میتوان رسید
این راهرا تمام بپای تو آمدیم
هوش مصنوعی: با تلاش و کوشش خود می‌توان به هر جایی رسید. این مسیر را تنها با زحمت تو طی کردیم.
این راه پرنشیب و فراز خطیر را
در آرزوی وصل و لقای تو آمدیم
هوش مصنوعی: ما در این مسیر پرپیچ و خم و دشوار، به امید رسیدن و دیدن تو قدم گذاشتیم.
ما را تو میسری و توئی آب روی ما
ما خاکیان ولی نه سزای تو آمدیم
هوش مصنوعی: تو ما را می‌سازى و وجود ما به تو بستگى دارد. ما انسان‌ها از خاک ساخته شده‌ایم، اما به اندازه‌ی تو شایسته نیستیم که در این دنیا وجود داشته باشیم.
امر امر تست هرچه تو گوئی چنان کنیم
در دایره قدر بقضای تو آمدیم
هوش مصنوعی: هرچه تو بگویی، ما همان‌طور عمل می‌کنیم. ما در دایره‌ای قرار داریم که به مقدرات تو وابسته است.
کاری برای خود نکنیم و هوای خود
فرمان بران رای و هوای تو آمدیم
هوش مصنوعی: ما نباید به دنبال منافع شخصی خود باشیم و باید به خواسته‌ها و نظرات تو توجه کنیم.
هرجا که رفته‌ایم ز بهر تو رفته‌ایم
هرجا که آمدیم برای تو آمدیم
هوش مصنوعی: هر جایی که رفته‌ایم، به خاطر تو بوده و هر زمانی که آمده‌ایم، برای تو آمده‌ایم.
تو آن خویش باشی و ما نیز آن تو
ما مای خود نه‌ایم که مای تو آمدیم
هوش مصنوعی: تو همان کسی هستی که ما هم با تو هستیم، اما ما اصلاً به خودمان تعلق نداریم، بلکه به تو آمده‌ایم.
بی‌فیض تو ز فیض نیاید نفس زدن
در فن شاعری برضای تو آمدیم
هوش مصنوعی: به خاطر وجود نازنین تو، ما در هنر شاعری نفس می‌کشیم و از فیض تو بهره‌مند می‌شویم.

حاشیه ها

1401/02/16 14:05
دیوید حس

بیت ۱۴:

بی فیض تو ز فیض "نباید" نفس زدن