غزل شمارهٔ ۶۶۳
از عشق یار خوشم از حسن یار هم
زان می مدام مستم و زان میگسار هم
او جلوه مینماید و من میروم ز خود
از خویش شکر دارم و از لطف یار هم
هرکس که دید جلوهاش از خویش شد تهی
از دست رفت کارش و دستش ز کار هم
یکجلوه کرد و بر دو جهان هر دو مست شد
بیخود ازو زمین و فلک بیقرار هم
یکجلوه کرد حسرت ازو صدهزار ماند
آن جلوه را فدا من و چون من هزار هم
زان جلوه است شعله دلهای عاشقان
زان جلوه است داغ دل روزگار هم
زان جلوه است موج هوا و ثبات کوه
زان جلوه است جوش و خروش بحار هم
زان جلوه است تازگی و سبزی چمن
زان جلوه است شور خزان و بهار هم
زان جلوه است ناله و افغان عندلیب
زان جلوه است لطف گل و قهر خار هم
زان جلوه کام فیض برآمد درین جهان
در نشاهٔ که عیش بود پایدار هم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از عشق یار خوشم از حسن یار هم
زان می مدام مستم و زان میگسار هم
هوش مصنوعی: از عشق محبوب لذت میبرم و زیبایی او نیز مرا خوشحال میکند. به همین خاطر دائماً شاداب و سرمست از شراب عشق او هستم.
او جلوه مینماید و من میروم ز خود
از خویش شکر دارم و از لطف یار هم
هوش مصنوعی: او درخشش و زیبایی خود را نشان میدهد و من از خودم فاصله میگیرم. من به خاطر محبت و مهربانی او، شکرگزار هستم.
هرکس که دید جلوهاش از خویش شد تهی
از دست رفت کارش و دستش ز کار هم
هوش مصنوعی: هر کسی که زیبایی خود را مشاهده کند و به خود مغرور شود، گرفتار میشود و کنترل اوضاعش را از دست میدهد.
یکجلوه کرد و بر دو جهان هر دو مست شد
بیخود ازو زمین و فلک بیقرار هم
هوش مصنوعی: او چهرهای زیبا و دلنواز نمایش داد و باعث مستی و شگفتی جهان شد. زمین و آسمان نیز از محبت او بیقرار و ناآرام شدند.
یکجلوه کرد حسرت ازو صدهزار ماند
آن جلوه را فدا من و چون من هزار هم
هوش مصنوعی: حسرت و زیبایی او یک بار نشان داده شد، اما تأثیر آن چنان عمیق بود که صدهزار حسرت و زیبایی را به خود جلب کرد. من و دیگران همچون من، حاضر هستیم برای آن جلوه فدا شویم.
زان جلوه است شعله دلهای عاشقان
زان جلوه است داغ دل روزگار هم
هوش مصنوعی: این شعلهای که در دل عاشقان میسوزد، به خاطر آن زیبایی و جلوهای است که وجود دارد. این زیبایی همچنین باعث ایجاد درد و رنج در دلها میشود و به نوعی به داغ دلهای ناشی از سختیهای زندگی مربوط است.
زان جلوه است موج هوا و ثبات کوه
زان جلوه است جوش و خروش بحار هم
هوش مصنوعی: این ابیات به زیبایی و تأثیر جلوههای طبیعی اشاره دارند. در واقع، زیبایی و ثبات کوهها به خاطر جلوهای است که از آن منشأ میگیرد و همچنین جوش و خروش دریاها و جریان آبها نیز نتیجه همان جلوههاست. به عبارت دیگر، همه این پدیدهها تحت تأثیر یک منبع و جلوهای خاص شکل میگیرند.
زان جلوه است تازگی و سبزی چمن
زان جلوه است شور خزان و بهار هم
هوش مصنوعی: زیبایی و طراوت چمن به خاطر آن جلوه است، و همین جلوه است که شور و حال پاییز و بهار را رقم میزند.
زان جلوه است ناله و افغان عندلیب
زان جلوه است لطف گل و قهر خار هم
هوش مصنوعی: صدای ناله و زاری بلبل به خاطر زیبایی و جلوهای است که دارد، و همین زیبایی موجب میشود که گل لطف و نیکی را به نمایش بگذارد و خارها نارضایتی و خشم را نشان دهند.
زان جلوه کام فیض برآمد درین جهان
در نشاهٔ که عیش بود پایدار هم
هوش مصنوعی: به خاطر آن زیبایی و جاذبه، خوشبختی و لذت در این دنیا به وجود آمد که زندگی در آن پایدار و دائمی است.

فیض کاشانی