گنجور

غزل شمارهٔ ۶۵۹

رعیتی است چو خاری بیا امیر شوم
میسراست غنا من چرا فقیر شوم
بهمتی شوم استاد کارخانهٔ عشق
تلمذ خردم پس بیاد پیر شوم
بود چو عزت در عشق رو بعشق آرم
عزیز دهر توان شد چرا حقیر شوم
ز قید عقل رهم دل بعشق حق بندم
چرا بعقل و تکالیف عقل اسیر شوم
بداردم بدر شه بگیردم بگنه
بدست عقل چو در بند دار و گیر شوم
جنون عشق بدست‌ آورم شوم استاد
شهنشهی کنم و میر هر امیر شوم
دوم ز مملکت عقل تا فلاه جنون
بشیر اهل جنون باشم و نذیر شوم
اگر اسیر شوم عشق را اسیری به
که چون اسیر شوم عشق را امیر شوم
هر آنچه یافتم ای فیض از اسیری بود
مرید باشم از آن به که شیخ و پیر شوم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رعیتی است چو خاری بیا امیر شوم
میسراست غنا من چرا فقیر شوم
هوش مصنوعی: زندگی من همچون خاری است و در این وضعیت تمایل دارم به مقام بالایی دست یابم. چرا باید در حالی که می‌توانم ثروتمند باشم، فقیر بمانم؟
بهمتی شوم استاد کارخانهٔ عشق
تلمذ خردم پس بیاد پیر شوم
هوش مصنوعی: می‌خواهم با اراده و پشتکار، استاد عشق شوم و از دانایی و تجربیات دیگران بهره‌مند گردم تا به یادگیری و رشد خود ادامه دهم.
بود چو عزت در عشق رو بعشق آرم
عزیز دهر توان شد چرا حقیر شوم
هوش مصنوعی: زمانی که عشق و عزت در وجودم باشد، با عشق به سوی محبوب می‌روم. اگر زمانه بر من سخت بگیرد، چرا باید خود را کوچک و بی‌ارزش احساس کنم؟
ز قید عقل رهم دل بعشق حق بندم
چرا بعقل و تکالیف عقل اسیر شوم
هوش مصنوعی: از قید و بند عقل رها می‌شوم و به عشق حق می‌پردازم؛ چرا باید خودم را اسیر عقل و محدودیت‌های آن کنم؟
بداردم بدر شه بگیردم بگنه
بدست عقل چو در بند دار و گیر شوم
هوش مصنوعی: من خود را به خواب می‌زنم تا یک فرصت خوب به‌دست بیاورم، اما عقل من در این وضعیت به دام می‌افتد و من نمی‌توانم از آن فرار کنم.
جنون عشق بدست‌ آورم شوم استاد
شهنشهی کنم و میر هر امیر شوم
هوش مصنوعی: برای دیوانگی عشق به دست می‌آورم و به یک استاد تبدیل می‌شوم، به طوری که مانند یک پادشاه باشم و بر هر امیری تسلط داشته باشم.
دوم ز مملکت عقل تا فلاه جنون
بشیر اهل جنون باشم و نذیر شوم
هوش مصنوعی: از سرزمین عقل تا به کشتزار جنون، می‌خواهم بشارت‌دهنده مگرل جنون باشم و نگران‌کننده.
اگر اسیر شوم عشق را اسیری به
که چون اسیر شوم عشق را امیر شوم
هوش مصنوعی: اگر در عشق گرفتار شوم، در این حال بهتر است که به عشق وابسته شوم؛ زیرا در این حالت که اسیر عشق هستم، به معنای واقعی بزرگ و محترم می‌شوم.
هر آنچه یافتم ای فیض از اسیری بود
مرید باشم از آن به که شیخ و پیر شوم
هوش مصنوعی: هر چیزی که به دست آورده‌ام، ناشی از اسیری و بندگی من بوده است. بهتر است که مرید و پیرو باشم تا اینکه به مقام شیخ و پیر رسیدگی کنم.

حاشیه ها

1392/09/28 11:11
ناشناس

سلام
من منظور این بیت را متوجه نمی شم:
بهمتی شوم استاد کارخانهٔ عشق
تلمذ خردم پس بیاد پیر شوم