گنجور

غزل شمارهٔ ۶۵۵

در چهرهٔ مهرویان انوار تو می‌بینم
در لعل گهر باران گفتار تو می‌بینم
در مسجد و میخانه جویای تو می‌باشم
در کعبه و بتخانه انوار تو می‌بینم
بت‌خانه روم گر من تا جلوهٔ بت بینم
چو نیک نظر گردم دیدار تو می‌بینم
هرکو ز تو پیدا شد هم در تو شود پنهان
پیدا و نهان گشتن هم کار تو می‌بینم
از کوی تو می‌آیم هم سوی تو می‌آیم
در سیر و سلوک خود انوار تو می‌بینم
هم کشته این عیدم هم زنده جاویدم
منصور صفت خود را بردار تو می‌بینم
گاهی که مرا کاهی گه قیمتم افزائی
در سود و زیان خود را بازار تو می‌بینم
هرکس شده در کاری سرگشته چو پرکاری
سرگشتگی جمله در کار تو می‌بینم
هرجا که روم نالم چون بلبل شوریده
سرتاسر عالم را گلزار تو می‌بینم
خون در جگر لاله از داغ تو می‌بینم
چشم خوش نرگس را بیمار تو می‌بینم
پروانه بگرد شمع جویای جمال تو
بلبل بگلستانها هم زار تو می‌بینم
از خود نه خبردارم نه عین و اثر دارم
در نطق و بیان فیض گفتار تو می‌بینم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در چهرهٔ مهرویان انوار تو می‌بینم
در لعل گهر باران گفتار تو می‌بینم
هوش مصنوعی: من در چهره‌های زیبا نور تو را مشاهده می‌کنم و در لبات، زیبایی و شیرینی کلامت را احساس می‌کنم.
در مسجد و میخانه جویای تو می‌باشم
در کعبه و بتخانه انوار تو می‌بینم
هوش مصنوعی: من در مسجد و میخانه به دنبال تو هستم و در کعبه و بتخانه نورها و نشانه‌های تو را مشاهده می‌کنم.
بت‌خانه روم گر من تا جلوهٔ بت بینم
چو نیک نظر گردم دیدار تو می‌بینم
هوش مصنوعی: اگر به معبد بتان روم بروم و به تماشای بت‌ها بپردازم، وقتی با دقت نگاه کنم، در واقع چهرهٔ تو را می‌بینم.
هرکو ز تو پیدا شد هم در تو شود پنهان
پیدا و نهان گشتن هم کار تو می‌بینم
هوش مصنوعی: هر کسی که در وجود تو و از تو نمایان شود، در عمق وجود تو هم پنهان می‌شود. من می‌بینم که این کار، خاصیت توست.
از کوی تو می‌آیم هم سوی تو می‌آیم
در سیر و سلوک خود انوار تو می‌بینم
هوش مصنوعی: من از راهی که به سوی توست می‌آیم و در مسیر سفرم، نورهای زیبای تو را مشاهده می‌کنم.
هم کشته این عیدم هم زنده جاویدم
منصور صفت خود را بردار تو می‌بینم
هوش مصنوعی: این عید باعث شده که هم حس مرگ را تجربه کنم و هم حس زندگی ابدی را. ای منصور، خودت را تغییر بده، چون من تو را می‌بینم.
گاهی که مرا کاهی گه قیمتم افزائی
در سود و زیان خود را بازار تو می‌بینم
هوش مصنوعی: گاهی که در زندگی دچار سقوط و کاهشی می‌شوم، احساس می‌کنم که ارزشم پایین‌تر آمده و در نتایج خوب و بدی که تجربه می‌کنم، خود را در بازار زندگی می‌یابم.
هرکس شده در کاری سرگشته چو پرکاری
سرگشتگی جمله در کار تو می‌بینم
هوش مصنوعی: هر کسی که در کاری دچار سردرگمی شده، مانند پرنده‌ای که در فضایش پرواز می‌کند، من تمام سرگشتگی‌ها و درگیری‌های او را در کار تو مشاهده می‌کنم.
هرجا که روم نالم چون بلبل شوریده
سرتاسر عالم را گلزار تو می‌بینم
هوش مصنوعی: هر جا که بروم، مانند بلبل عاشق، با دل‌آشفتگی ناله می‌زنم و در سراسر جهان، جز زیبایی و گلزار تو چیزی نمی‌بینم.
خون در جگر لاله از داغ تو می‌بینم
چشم خوش نرگس را بیمار تو می‌بینم
هوش مصنوعی: از درد و غم تو، حال لاله‌ها را می‌بینم که از شدت اندوه خون می‌گریند و چشم‌های نرگس که زیباست، اما در غم تو بیمار شده‌اند.
پروانه بگرد شمع جویای جمال تو
بلبل بگلستانها هم زار تو می‌بینم
هوش مصنوعی: پروانه در اطراف شمع می‌چرخد تا زیبایی تو را ببیند و بلبل هم در باغ‌ها به دنبال تو احساس غم و بی‌تابی می‌کند.
از خود نه خبردارم نه عین و اثر دارم
در نطق و بیان فیض گفتار تو می‌بینم
هوش مصنوعی: من از وجود خودم آگاه نیستم و هیچ نشانه‌ای از خودم ندارم. در صحبت و گفتار، تنها زیبایی و تاثیر کلام تو را می‌بینم.

حاشیه ها

1395/01/08 21:04
کسرا

اجرای ساز و آواز این شعر با صدای استاد قوامی در برنامه شماره 249 شاخه گل

1397/08/24 12:10
سیاوش

سلام، بیت 4 مصرع دوم :
پیدا و نهان گشتن ...