گنجور

غزل شمارهٔ ۶

هشدار که دیوان حسابست در اینجا
با ماش خطابست و عتابست در اینجا
تا آتش خشمش چکند بامن و با تو
دلهای عزیزان همه آبست در اینجا
آن یار که با درد کشانش نظری هست
با صوفی صافیش عتابست در اینجا
بر شعلهٔ دل زن شرری زآتش قهرش
آنجا اگر آتش بود آبست در اینجا
دشنامی از آن لب کندم تازه و خوشبو
زآن گل سخن تلخ گلابست در اینجا
هر چیز چنان کو بود آنجا بنماید
آنجاست حمیم آنچه شرابست در اینجا
رو دیده بدست آر که در دیدهٔ خونین
آنجاست خطا آنچه صوابست در اینجا
این بزم نه بزمیست که باشدمی و مطرب
می خون دل احباب کبابست در اینجا
آنجا مگرم جام شرابی بکف آید
در چشم من این باده سرابست در اینجا
با دوست در آید مگر آنجا زدر لطف
با دشمن و با دوست عتابست در اینجا
آید زسرافیل چو یک نفخه بکوشش
بیدار شود هر که بخوابست در اینجا
هر توشه سزاوار ره خلد نباشد
نیکو بنگر فیض چه بابست در اینجا
فردا مگر آنجا کندش لطف تو معمور
آندل که زقهر تو خرابست در اینجا

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هشدار که دیوان حسابست در اینجا
با ماش خطابست و عتابست در اینجا
هوش مصنوعی: احتیاط کن که در این مکان، حساب و کتاب دقیق است و هر فعالیتی زیر نظر است و ممکن است با واکنش‌های شدت‌آمیز مواجه شوی.
تا آتش خشمش چکند بامن و با تو
دلهای عزیزان همه آبست در اینجا
هوش مصنوعی: هرگاه خشم او شعله‌ور شود، دل‌های عزیزان در اینجا در اضطراب و تنش به سر می‌برند.
آن یار که با درد کشانش نظری هست
با صوفی صافیش عتابست در اینجا
هوش مصنوعی: آن دوست که به درد و رنج دیگران توجه دارد، در اینجا با صوفی که به آرامی زندگی می‌کند، سر و کار دارد و بین آن‌ها اختلاف نظر وجود دارد.
بر شعلهٔ دل زن شرری زآتش قهرش
آنجا اگر آتش بود آبست در اینجا
هوش مصنوعی: بر آتش دل، شعله‌ای از خشم او برافروخته شده است. اگر در آنجا آتش وجود داشت، در اینجا مادری آبستن است.
دشنامی از آن لب کندم تازه و خوشبو
زآن گل سخن تلخ گلابست در اینجا
هوش مصنوعی: من از آن لب زیبا و خوشبو یک سخن ناپسند و تلخ شنیدم، چرا که در اینجا بوی گلابی که از گل می‌آید، تلخی کلام را پنهان کرده است.
هر چیز چنان کو بود آنجا بنماید
آنجاست حمیم آنچه شرابست در اینجا
هوش مصنوعی: هر چیزی را که در آنجا باشد، همان طور نمایان می‌شود؛ در آنجا همان چیزهایی است که در اینجا به عنوان شراب شناخته می‌شوند.
رو دیده بدست آر که در دیدهٔ خونین
آنجاست خطا آنچه صوابست در اینجا
هوش مصنوعی: چشم خود را کنترل کن، زیرا در چشمان خونی حقیقت و خطا به هم آمیخته‌اند و آنچه در اینجا درست به نظر می‌رسد، ممکن است اشتباه باشد.
این بزم نه بزمیست که باشدمی و مطرب
می خون دل احباب کبابست در اینجا
هوش مصنوعی: این مجلس، جای خوش‌گذرانی و شادی نیست. در اینجا نه می و مطرب وجود دارد، بلکه دل‌های دوستان در آتش ناراختی و غم می‌سوزد.
آنجا مگرم جام شرابی بکف آید
در چشم من این باده سرابست در اینجا
هوش مصنوعی: در آنجا ممکن است که جامی از شراب به دستم بیفتد، اما در این مکان، آنچه می‌بینم تنها سراب است.
با دوست در آید مگر آنجا زدر لطف
با دشمن و با دوست عتابست در اینجا
هوش مصنوعی: تنها در جایی که به لطف و مهربانی با دوستان برخورد می‌شود، می‌توان با دشمنان نیز کنار آمد. در اینجا، هم با دشمنان و هم با دوستان، مشکلات و تندی‌هایی وجود دارد.
آید زسرافیل چو یک نفخه بکوشش
بیدار شود هر که بخوابست در اینجا
هوش مصنوعی: در روز قیامت، صدا و نفخه‌ای که فرشته سرافیل به گوش خواهد رسید، باعث بیداری تمام افرادی می‌شود که در خواب غفلت به سر می‌بردند.
هر توشه سزاوار ره خلد نباشد
نیکو بنگر فیض چه بابست در اینجا
هوش مصنوعی: هر چیزی که برای ورود به بهشت مناسب نیست، خوب نگاه کن که چه نعمتی در این مکان فراهم شده است.
فردا مگر آنجا کندش لطف تو معمور
آندل که زقهر تو خرابست در اینجا
هوش مصنوعی: فردا شاید آنجا جایی شود که لطف تو باعث آبادانی‌اش شود، در حالی که اینجا به خاطر خشم تو ویران شده است.

حاشیه ها

1388/08/07 17:11
mareshtani

ba mesraje awle beide dowom tawajjo shawad
---
پاسخ: من -غیر از رسم الخط- مشکلی نمی‌بینم، مشکل کجاست؟

1388/08/07 17:11
mareshtani

mesraje awale beide panjom eshkal darad
---
پاسخ: با تشکر، «گندم» با «کندم» جایگزین شد (حدسی).