غزل شمارهٔ ۵۹
زان دو چشمم مدام مست و خراب
میکشم لحظه لحظه جام شراب
میشوی از فورغ حسن آتش
میشوم از نگاه حسرت آب
غمزهٔ شوخ چشم فتّانت
میبرباید دل از اولوا الالباب
هوشمندان زنرگس مستت
بیخود افتاده اند مست و خراب
قامتی خواهد آمدم در بر
دوش دیدم قیامتی در خواب
خون دل تا بکی بدیده برم
چون کنم در جگر ندارم آب
در وصلت چو بستهٔ بر فیض
افتح یا مفتح الابواب
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زان دو چشمم مدام مست و خراب
میکشم لحظه لحظه جام شراب
هوش مصنوعی: از آن دو چشمت همیشه مست و سرمست هستم و هر لحظه نوشیدنی را مینوشم.
میشوی از فورغ حسن آتش
میشوم از نگاه حسرت آب
هوش مصنوعی: با دیدن زیبایی تو، دلم آتش میگیرد و از حسرت به تو، اشکهایم مانند آب جاری میشود.
غمزهٔ شوخ چشم فتّانت
میبرباید دل از اولوا الالباب
هوش مصنوعی: چشمهای زیبا و بازیگوش تو، دلهای فرزانه و خردمند را به راحتی تسخیر میکند.
هوشمندان زنرگس مستت
بیخود افتاده اند مست و خراب
هوش مصنوعی: آنهایی که باهوش هستند، به خاطر زیبایی و جذابیت تو دچار سرمستی و گمگشتگی شدهاند و به حالت بیخود و خراب درآمدهاند.
قامتی خواهد آمدم در بر
دوش دیدم قیامتی در خواب
هوش مصنوعی: من در خواب دیدم که در روزی بزرگ و رهاییبخش، قامتی زیبا و دلربا در آغوشم است.
خون دل تا بکی بدیده برم
چون کنم در جگر ندارم آب
هوش مصنوعی: چقدر زمان باید بگذرد که من این همه غم و اندوه را تحمل کنم؟ چگونه میتوانم با دلی زخمی و بیاحساس زندگی کنم؟
در وصلت چو بستهٔ بر فیض
افتح یا مفتح الابواب
هوش مصنوعی: در پیوندی که با نعمت و رحمت الهی برقرار شده، درها را برای ورود به این فیض بزرگ بگشا.