گنجور

غزل شمارهٔ ۵۰۱

سوی ما می‌کنی نگه به غلط
دل ما می‌بری ز ره به غلط
با دلم لطف اگر کنی سهلست
می‌کند آدمی گنه به غلط
رغم من سوی غیر می‌نگری
دل من می‌کنی سیه به غلط
گر مرا دیگری ز کوچه مقصود
نگه خود می‌کنی تبه به غلط
باز گردی ز کوچه مقصود
گر دوچارم شوی به ره به غلط
شاه فرمانروا تویی ای جان
دیگران راست نام شه به غلط
نیست جای سپاه غم دل من
این طرف آمد این سپه به غلط
لطفت از بهر غیر عمداً هست
فیض را نیست هیچگه به غلط

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سوی ما می‌کنی نگه به غلط
دل ما می‌بری ز ره به غلط
هوش مصنوعی: به تو نگاه می‌کنی و دل ما را به اشتباه به سمت خود می‌کشی و ما را از مسیر درست منحرف می‌کنی.
با دلم لطف اگر کنی سهلست
می‌کند آدمی گنه به غلط
هوش مصنوعی: اگر با دل من مهربانی کنی، آسان است که انسان به اشتباه گناه کند.
رغم من سوی غیر می‌نگری
دل من می‌کنی سیه به غلط
هوش مصنوعی: با وجود اینکه درد و رنج من را نادیده می‌گیری و به غیر از من نگاه می‌کنی، دل من به خاطر این موضوع زیر بار ظلم و غم می‌رود.
گر مرا دیگری ز کوچه مقصود
نگه خود می‌کنی تبه به غلط
هوش مصنوعی: اگر کسی در مسیر محبوبم به من توجه کند، در واقع اشتباه می‌کند و به بیراهه می‌رود.
باز گردی ز کوچه مقصود
گر دوچارم شوی به ره به غلط
هوش مصنوعی: اگر دوباره به مسیر هدف خود برگردی، ممکن است در راه دچار اشتباه شوم.
شاه فرمانروا تویی ای جان
دیگران راست نام شه به غلط
هوش مصنوعی: ای بهترین و محترم‌ترین، تو همان شاهزاده‌ای که دیگران به نادرست برای تو نام پادشاهی می‌گذارند.
نیست جای سپاه غم دل من
این طرف آمد این سپه به غلط
هوش مصنوعی: غمی که در دل من است، جایی برایش نیست؛ این سپاه غم به اشتباه به سمت من آمده است.
لطفت از بهر غیر عمداً هست
فیض را نیست هیچگه به غلط
هوش مصنوعی: لطفت به خاطر دیگران است و نه به عمد، زیرا فیض و نیکی هیچ‌گاه به اشتباه به وجود نمی‌آید.