گنجور

غزل شمارهٔ ۴۰

آسمان را یکسر پرشور میدانیم ما
وز شراب لم یزل محمور میدانیم ما
نورحق تابیده بر اکناف عالم سربسر
نور انجم پرتوی زان نور میدانیم ما
جابجا در هر فلک بنشسته خیلی از ملک
این عبادتخانه را معمور میدانیم ما
هر کرا دانش بود مقصود بر حس و خیال
چشم او گر چار گردد کور میدانیم ما
نزدنزدیکان حق حیّند و ناطق نه فلک
هر کرا این علم نبود دور میدانیم ما
عالم خلقست این عالم که پیدا بینیش
عالم امر از نظر مستور میدانیم ما
چشم فهم نکته زاهل علم بتوان داشتن
جاهل دل مرده را معذور میدانیم ما
قدر هر ظرفی بقدر آن بود کاندر ویست
دل خراب عشق را معمور میدانیم ما
فیض را در هر خیالی ناصری از حق بود
در همه کارش از آن منصور میدانیم ما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آسمان را یکسر پرشور میدانیم ما
وز شراب لم یزل محمور میدانیم ما
هوش مصنوعی: ما آسمان را به طور کامل پر از شور و شوق می‌دانیم و خود را همیشه تحت تاثیر و محبت شراب می‌انگاریم.
نورحق تابیده بر اکناف عالم سربسر
نور انجم پرتوی زان نور میدانیم ما
هوش مصنوعی: نور حق بر تمامی جهان تابیده است و تمام ستاره‌ها نیز در حقیقت پرتوهایی از این نور هستند. ما این را می‌دانیم.
جابجا در هر فلک بنشسته خیلی از ملک
این عبادتخانه را معمور میدانیم ما
هوش مصنوعی: در هر آسمان و در هر گوشه، برای ما این عبادتگاه همیشه آباد و پر رونق است و به تعداد زیادی از فرشتگان و موجودات آسمانی مقیم در آن شناخته می‌شود.
هر کرا دانش بود مقصود بر حس و خیال
چشم او گر چار گردد کور میدانیم ما
هوش مصنوعی: هر کسی که به دانش دست پیدا کند، هدفش فقط حس و خیال نیست. اگر چشمان او حتی با چهار چشم هم بینا شود، ما او را کور می‌دانیم.
نزدنزدیکان حق حیّند و ناطق نه فلک
هر کرا این علم نبود دور میدانیم ما
هوش مصنوعی: نزدیکان به حقیقت همواره زنده و بیدار هستند و درک نمی‌کنند که جهان فقط یک دور از حرکت است. هر کس به این دانش دست نیابد، ما او را از زمره‌ کسانی می‌دانیم که در دایره‌ی حقیقت نیستند.
عالم خلقست این عالم که پیدا بینیش
عالم امر از نظر مستور میدانیم ما
هوش مصنوعی: این دنیا که با حواس خود می‌بینید، دنیای مخلوقات است و ما دنیای دیگری را که از دید ما پنهان است، به عنوان دنیای امور و حقایق می‌شناسیم.
چشم فهم نکته زاهل علم بتوان داشتن
جاهل دل مرده را معذور میدانیم ما
هوش مصنوعی: کسی که علم و دانش دارد، می‌تواند نکات را به خوبی درک کند، اما ما برای فردی که از علم بی‌بهره است و دلش مرده است، عذری قائل هستیم و او را مورد سرزنش قرار نمی‌دهیم.
قدر هر ظرفی بقدر آن بود کاندر ویست
دل خراب عشق را معمور میدانیم ما
هوش مصنوعی: ارزش هر کسی به همان اندازه‌ای است که ظرفیتش اجازه می‌دهد، چرا که ما دل‌های خراب عشق را در همین ظرف جا می‌دهیم.
فیض را در هر خیالی ناصری از حق بود
در همه کارش از آن منصور میدانیم ما
هوش مصنوعی: در هر خیال و اندیشه‌ای که به فیض برسد، نشانه‌ای از حقیقت و نیکی وجود دارد و ما در تمامی کارهایش او را به عنوان شخصی معتبر و محترم می‌شناسیم.