گنجور

غزل شمارهٔ ۳۸۹

دل بستم اندر مهر او تا او برای من شود
بیگانه کشتم از دو کون تا آشنای من شود
مهرش بجان میکاشتم تا بر دهد مهر و وفا
دردش بدل می داشتم کاخر دوای من شود
او را سرا پا من نخست مهر و وفا پنداشتم
کی گفتمی کان بی‌وفا جور و جفای من شود
پروردم آن بالا بناز تا کش شبی در بر کشم
کی این گمان بردم که او روزی بلای من شود
گفتم نخواهد کرد او بر من کسی را اختیار
کی گفتم او را مدعی آخر بجای من شود
گشتم بدل خار غمش کارد گل شادی ببار
در خاطرم کی میخلید کو غم فزای من شود
گفتم تواند بود فیض در خدمتت بندد کمر
گفتا شود تاج سران گر خاک پای من شود

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل بستم اندر مهر او تا او برای من شود
بیگانه کشتم از دو کون تا آشنای من شود
هوش مصنوعی: من دل خود را به عشق او سپردم تا او هم برای من غریبه شود. من از دو جهان خود را رنجاندم تا او به من نزدیک‌تر شود.
مهرش بجان میکاشتم تا بر دهد مهر و وفا
دردش بدل می داشتم کاخر دوای من شود
هوش مصنوعی: من عشق و محبت او را در جانم می‌نشانیدم تا بتواند محبت و وفا را به من بازگرداند و درد و رنجش را به جان می‌خریدم تا شاید در نهایت درمان من شود.
او را سرا پا من نخست مهر و وفا پنداشتم
کی گفتمی کان بی‌وفا جور و جفای من شود
هوش مصنوعی: من ابتدا او را تماماً پر از عشق و وفا تصور کردم، اما اکنون می‌فهمم که او بی‌وفا است و رفتارش باعث زجر و درد من شده است.
پروردم آن بالا بناز تا کش شبی در بر کشم
کی این گمان بردم که او روزی بلای من شود
هوش مصنوعی: من او را در اوج محبت و پرورش دادم تا روزی بتوانم او را در آغوش بگیرم. هیچ‌گاه فکر نمی‌کردم که او روزی تبدیل به مصیبت من شود.
گفتم نخواهد کرد او بر من کسی را اختیار
کی گفتم او را مدعی آخر بجای من شود
هوش مصنوعی: گفتم که او هیچ‌کس دیگری را بر من بر نخواهد گزیند. چرا که گفته‌ام اگر روزی مدعی بیفتد، آن کس می‌تواند جای من قرار گیرد.
گشتم بدل خار غمش کارد گل شادی ببار
در خاطرم کی میخلید کو غم فزای من شود
هوش مصنوعی: من به قدری غم را حس کرده‌ام که حالا تبدیل به خار شده‌ام، اما می‌خواهم که شادی و گل در ذهنم بارور شود. کاش می‌توانستم هرچه زودتر از این غم رهایی پیدا کنم.
گفتم تواند بود فیض در خدمتت بندد کمر
گفتا شود تاج سران گر خاک پای من شود
هوش مصنوعی: گفتم آیا ممکن است که در خدمت تو خیر و منفعتی وجود داشته باشد؟ او پاسخ داد: بله، اگر پاهای من به خاک بیفتد، این خاک هم می‌تواند تاج بزرگی برای سران شود.