گنجور

غزل شمارهٔ ۳۸۳

بر درگه تو حاجت خلقان روا شود
آنرا که تو برانی ازین در کجا شود
خود را چو حلقه بر در لطف تو میزنم
باشد بروی من در لطف تو وا شود
آنرا که رد کنی زدر خویش بولهب
وانگو تواش قبول کنی مصطفی شود
امر ترا کسی نتواند خلاف کرد
هر کو سر از قضای تو پیچد کجا شود
بیچاره گمرهیکه کشد سر ز طاعتت
گردد دلش سیاه و اسیر غمی شود
فرخنده رهروی که اطاعت کند ترا
چشم دلش بعالم انوار وا شود
در بندگیت هر که ره صبر می‌رود
او از حضیض صبر بر اوج رضا شود
درهای خیر روز نخستین گشودهٔ
امید هست روز پسین نیز وا شود
از ماندهٔ مواهب تو خورده چاشنی
نومید کی شود دل غمگین چرا شود
از فیض بحر جود بسیار برده‌ایم
داریم چشم آنکه دگر هم عطا شود
هر نعمتیکه لطف کنی از ره کرم
توفیق ده که شکر یکایک عطا شود
ما گرچه نیستیم سزای کرامتی
لیک از تو تا سزای سزد گر سزا شود
گر هرچه آوریم بدین در همان بریم
ای وای ما که روز قیامت چها شود
ما بندهٔ در تو و شرمنده توایم
داری روا که عاقبت ما هبا شود
فیض است و در گه تو از این در رود کجا
کام حوایج همه زین در روا شود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر درگه تو حاجت خلقان روا شود
آنرا که تو برانی ازین در کجا شود
هوش مصنوعی: اگر کسی را که به درگاه تو نیاز دارد، از این در می‌رانید، پس آن نیاز چگونه برآورده خواهد شد؟
خود را چو حلقه بر در لطف تو میزنم
باشد بروی من در لطف تو وا شود
هوش مصنوعی: من خود را مانند حلقه‌ای به در محبت تو می‌زنم تا شاید روزی در محبت تو برایم گشوده شود.
آنرا که رد کنی زدر خویش بولهب
وانگو تواش قبول کنی مصطفی شود
هوش مصنوعی: اگر کسی را از خود طرد کنی و او را نپذیری، به نوعی تو را در آغوش پیامبر می‌پذیرد.
امر ترا کسی نتواند خلاف کرد
هر کو سر از قضای تو پیچد کجا شود
هوش مصنوعی: هر کس که بخواهد از فرمان تو سرپیچی کند، نمی‌تواند. پس آن کسی که از تقدیر تو سر می‌زند، کجا می‌تواند برود؟
بیچاره گمرهیکه کشد سر ز طاعتت
گردد دلش سیاه و اسیر غمی شود
هوش مصنوعی: بیچاره کسی که از بندگی و طاعت تو دور می‌شود، دلش تیره و تار می‌شود و در غم گرفتار می‌شود.
فرخنده رهروی که اطاعت کند ترا
چشم دلش بعالم انوار وا شود
هوش مصنوعی: انسان خوشبختی که به تو گوش فرا دهد، چشمان دلش به روشنایی‌ها و زیبایی‌های عالم راه پیدا می‌کند.
در بندگیت هر که ره صبر می‌رود
او از حضیض صبر بر اوج رضا شود
هوش مصنوعی: هر کسی که در راه بندگی تو صبر پیشه کند، از پایین‌ترین درجات صبر به بالاترین مرتبه رضایت تو خواهد رسید.
درهای خیر روز نخستین گشودهٔ
امید هست روز پسین نیز وا شود
هوش مصنوعی: در روز اول، درهای خوبی و امید به روی ما باز است و در روز آخر نیز این درها باز خواهد شد.
از ماندهٔ مواهب تو خورده چاشنی
نومید کی شود دل غمگین چرا شود
هوش مصنوعی: اگر از نعمت‌های تو چیزی باقی مانده باشد، دیگر چه نیازی به ناامیدی است؟ چرا باید دل غمگین باشد؟
از فیض بحر جود بسیار برده‌ایم
داریم چشم آنکه دگر هم عطا شود
هوش مصنوعی: ما از دریای generosity بهره‌های زیادی برده‌ایم و حالا چشم‌انتظار آن هستیم که دوباره بخشش دیگری به ما برسد.
هر نعمتیکه لطف کنی از ره کرم
توفیق ده که شکر یکایک عطا شود
هوش مصنوعی: هر نعمتی که به ما می‌دهی، از لطف و کرم توست. پس توفیق بده تا بتوانیم برای هر یک از آن نعمت‌ها سپاسگزاری کنیم.
ما گرچه نیستیم سزای کرامتی
لیک از تو تا سزای سزد گر سزا شود
هوش مصنوعی: ما هرچند که شایسته‌ی بخشش و لطف تو نیستیم، اما از تو انتظار داریم که اگر قرار بر بخشش باشد، ما را نیز شایسته آن بدان.
گر هرچه آوریم بدین در همان بریم
ای وای ما که روز قیامت چها شود
هوش مصنوعی: اگر هر چیزی که به اینجا می‌آوریم، همان جا می‌ماند، وای به حال ما که در روز قیامت چه اتفاقی خواهد افتاد.
ما بندهٔ در تو و شرمنده توایم
داری روا که عاقبت ما هبا شود
هوش مصنوعی: ما بندگان تو هستیم و از تو شرمنده‌ایم. آیا درست است که در پایان، کار ما بی‌حاصل شود؟
فیض است و در گه تو از این در رود کجا
کام حوایج همه زین در روا شود
هوش مصنوعی: خوشبختی و نعمت از درگاه تو به سوی آنچه می‌خواهیم می‌رود و تمام خواسته‌هایمان از این در به‌راحتی برآورده می‌شود.