گنجور

غزل شمارهٔ ۳۷۷

چون سخن از دلبر ما میرود
شاهدان را رنگ سیما میرود
چون حدیث یار بی‌پروا کنید
این دل شوریده از جا میرود
در دل ما آ تماشا کن به بین
تا چه شور و تا چه غوغا میرود
وین سر شوریده ما را نگر
دم بدم تا در چه سودا میرود
دل هنوز از هیبت روز الست
می‌تپد هر لحظه از جا میرود
چون بلی گفتیم در روز نخست
بر سر ما این بلاها میرود
یکنظر آن لعل میگون دیده‌ام
خون هنوز از دیده ما میرود
یار آمد گفتگو را بس کنیم
صحبتش از کیسه ما میرود
نی غلط کی یار آید سوی ما
در سر دیوانه سودا میرود
ز آتش هجران جانان هر سحر
دود آه فیض بالا میرود

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون سخن از دلبر ما میرود
شاهدان را رنگ سیما میرود
هوش مصنوعی: وقتی صحبت از محبوب ما می‌شود، رنگ رخساره شاهدان، مانند رنگ دلی که در عشق است، تغییر می‌کند.
چون حدیث یار بی‌پروا کنید
این دل شوریده از جا میرود
هوش مصنوعی: وقتی که از عشق و صحبت‌های یار به راحتی و بدون نگرانی صحبت می‌کنید، دل پرهیجان و عاشق من از جای خود بیرون می‌زند.
در دل ما آ تماشا کن به بین
تا چه شور و تا چه غوغا میرود
هوش مصنوعی: در دل ما نگاه کن و ببین چه هیجانی و شوری در حال حرکت است.
وین سر شوریده ما را نگر
دم بدم تا در چه سودا میرود
هوش مصنوعی: به این فکر کن که حال و روز ما چقدر عجیب و آشفته است و هر لحظه به کدام آرزو یا خواسته در دل مشغولیم.
دل هنوز از هیبت روز الست
می‌تپد هر لحظه از جا میرود
هوش مصنوعی: دل همچنان به یاد آن روز بزرگ و شگفت‌انگیز می‌زند و هر لحظه به شدت از جا می‌رود.
چون بلی گفتیم در روز نخست
بر سر ما این بلاها میرود
هوش مصنوعی: در روز اول که تصمیم گرفتیم و به این موضوع پاسخ مثبت دادیم، باید منتظر مشکلات و سختی‌هایی باشیم که بر سرمان می‌آید.
یکنظر آن لعل میگون دیده‌ام
خون هنوز از دیده ما میرود
هوش مصنوعی: من یک نظر به آن لعل زیبا انداختم و هنوز اشک از چشمانم می‌ریزد.
یار آمد گفتگو را بس کنیم
صحبتش از کیسه ما میرود
هوش مصنوعی: دوست آمد، پس دیگر صحبت را قطع کنیم، چرا که حرف‌هایش از دل و جان ما می‌گذرد.
نی غلط کی یار آید سوی ما
در سر دیوانه سودا میرود
هوش مصنوعی: دوست ما هیچگاه به سوی ما نمی‌آید و در دل دیوانه، شوق عشق او همچنان در حال جستجو و سرگردانی است.
ز آتش هجران جانان هر سحر
دود آه فیض بالا میرود
هوش مصنوعی: هر صبح، از دلتنگی و جدایی معشوق، بخار و دودی از آه و حسرت من به آسمان می‌رود.

حاشیه ها

1398/01/30 14:03
مطلق

به نظرم وزن شعر «فاعلاتن فاعلاتن فاعلن» درست است.